بازگشت

عمرو بن قرظه انصاري


پس عمرو بن قرظة انصاري از سپاه امام براي جنگ با كوفيان و جانبازي در راه امام بيرون شد و مي گفت:



قد علمت كتيبة الانصار

أني سأحمي حوزة الذمار



ضرب غلام غير نكش شاري

دون حسين مهجتي وداري



سپاه انصار مي داند كه من از حريم پيغمبر دفاع مي كنم و با سربلندي و افتخار در راه حسين، كه دل و جانم فداي او باد، ضربت مي زنم.

او به دفاع از حرم امام پرداخت تا به درجه شهادت رسيد.

عمرو برادري داشت به نام علي بن قرظه كه در سپاه مخالف، يعني سپاه عمر سعد مي جنگيد. چون برادرش در سپاه امام شهيد شد، علي بانگ برداشت: اي حسين! اي دروغگوي فرزند دروغگو! برادرم را از راه به دري و فريب دادي و سرانجام به كشتنش دادي! امام پاسخ داد: خداوند هرگز برادرت را گمراه نكرد، بلكه او را به راه حق رهنمون كرد و تو را به وادي گمراهي افكند. علي، چون اين پاسخ را از امام شنيد، گفت: خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم، يا سرم به باد رود. اين بگفت و به امام حمله برد. نافع بن هلال مرادي سر راهش را بگرفت و با شمشير ضربه اي سخت بر او وارد كرد كه نقش بر زمين شد، ولي يارانش برجستند و به شتاب جسم مجروحش را از ميدان به در بردند و از مرگ حتميش رهانيدند و سپس به مداوايش ‍ پرداختند كه بعدها بهبودي يافت.