بازگشت

ديدار با مردي از قبيله بني عكرمه


راوي مي گويد صبحگاهان امام فرمان داد تا جوانان، تا آنجا كه ظرفيت دارند، هر چه بيشتر آب با خود بردارند. سپس حركت فرمود تا به صحراي عقبه رسيد. در آنجا به مردي از قبيله بني عكرمه برخورد كرد. آن مرد از امام پرسيد: به كجا مي رويد؟ امام او را از ماجرا باخبر ساخت. آن مرد گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم كه از همين جا بازگرد. چه، قسم به خدا كه پيش ‍ نمي روي مگر اينكه با سنان نيزه ها و لبه تيز شمشيرها روبرو مي شوي! اگر اينان را كه نام بردي و برايت نامه فرستاده اند، آتش جنگي را كه عليه تو برافروخته شده به تن خويش فرو مي نشانيدند، و زمينه را برايت آماده ساخته، امور را پيشاپيش به سود تو سامان مي دادند، و تو در چنان محيطي برايشان وارد مي شدي، كاري درست و حساب شده بود، اما با چنين اوضاع و احوالي كه برشمردي، من به هيچ رو صلاح نمي بينم كه قدمي به جلو برداري.

امام فرمود: اي بنده خدا! هيچ چيزي بر من پوشيده نيست و صلاح انديشي هم همان است كه تو گفتي؛ اما در برابر خواست خدا و اراده او چاره اي جز تسليم نيست. [1] .

در اخبارالطوال دينوري نيز در همين مورد آمده است: آن مرد (بني عكرمه) به امام خبر داد كه عبيدالله زياد از قادسيه تا عذيب را از سواران خود پر كرده و در كمين تو نشسته است. با چنين وضعي به كساني كه برايت نامه نوشته اند دل خوش مدار.

زيرا آنها نخستين كساني مي باشند كه با تو به جنگ و ستيزه برخواهند خاست! [2] و بنا به روايتي، امام در پاسخ او فرمود: به خدا سوگند اينها دست از من بر نمي دارند، مگر وقتي كه قلبم را از سينه بيرون كشند. و چون چنان كردند، خداوند كسي را بر ايشان چيره گرداند كه به ذلت و خواريشان بكشد؛ آن چنان كه در جهان هيچ امتي به خواري و زبوني آنها نباشد. [3] .


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج 6، ص 226؛ انساب الاشراف، ص 168؛ تاريخ ابن کثير، ج 8، ص 168 - 171؛ تاريخ ابن اثير، ج 3، ص 17 - 18. ما در اين خبر بيان طبري را برگزيديم و اگر مصدري ديگر را در نظر داشته باشيم، به آن اشاره خواهيم کرد. عقبه نام يکي از منازل بين راه بوده است.

[2] اخبارالطوال، ص 206.

[3] ارشاد مفيد، ص 206 که اين سخن امام را غير از او نيز آورده اند، ولي نگفته اند که آن را در کجا بر زبان آورده است؛ مانند طبري، ج 6، ص 223 و ابن اثير، ج 3، ص 16 و ابن کثير، ج 8، ص 169 که اين دو، بيان آن حضرت را چنين آورده اند؛ حتي يکونوا أذل من فرام الامة. و نيز طبقات ابن سعد، ح 268.