بازگشت

امام و خبر كشته شدن مسلم و هاني


چون امام به ثعلبه [1] رسيد، دو تن از افراد قبيله بني اسد از قول دوست مشتركشان به امام خبر دادند كه وي هنگامي از كوفه بيرون آمده است كه مسلم بن عقيل و هاني بن عروه را كشته بودند و او خود به چشم ديده كه پاهاي ايشان را گرفته، جنازه هاشان را در كوچه و بازارها مي كشيدند و مي گردانيدند!

امام با شنيدن اين خبر گفت: انا لله و انا اليه راجعون! رحمت خدا بر آنان باد. و اين را بارها تكرار فرمود. آن دو مرد به او گفتند: تو را به خدا سوگند مي دهيم كه بر جان خود و خانواده ات رحم كن و از همين جا برگرد كه تو را در كوفه ياور و پيروي نمي باشد؛ بلكه از آن مي ترسيم كه عليه تو به ستيزه برخيزند. در اينجا فرزندان عقيل برخاسته، گفتند: نه! به خدا سوگند كه ما قدم از قدم بر نمي داريم، مگر هنگامي كه انتقام خود را گرفته، و يا در اين راه همچون برادرمان كشته مي شويم.

پس امام در آن دو مرد اسدي نگريست و فرمود: بعد از چنين مرداني، ديگر زندگاني به چه درد مي خورد؟ آن دو مرد اسدي گفتند: با شنيدن اين پاسخ دريافتيم كه او تصميم به رفتن به سوي كوفه دارد. اين بود كه به وي گفتيم: خداوند خير پيش پايت گذارد. امام نيز فرمود: خدايتان مورد رحمت خويش قرار دهد. [2] .


پاورقي

[1] ثعلبه منزلگاهي است بر سر راه حجاج عراق. مثيرالاحزان، ص 33؛ اللهوف، ص 27.

[2] تاريخ طبري، ج 6، ص 225؛ تاريخ ابن اثير، ج 4، ص 17؛ دينوري، ص 247 باختصار؛ تاريخ ابن کثير، ج 8، ص 168.