بازگشت

فرمانهاي يزيد


چون خبر حركت امام حسين (ع) از مكه به سوي عراق به يزيد رسيد، فرمان زير را به نام عبيدالله بن زياد صادر كرد:

به من گزارش داده شد كه حسين به سوي كوفه روان است. بي گمان زمان و حكومت و محل فرمانروايي تو در ميان اين همه زمان و اماكن مختلف، به بلا گرفتار آمده، و از ميان اين همه كارگزاران من، تنها تو به چنين امتحاني بزرگ مبتلا شده اي! اينك تو در مقابله با چنين رويدادي بر سر دو راهي قرار گرفته اي: يا راه آزادگان را در پيش مي گيري، و يا راه بازگشت به بردگي و عبوديت را! [1] .

شايد يزيد در اين فرمان به اين مسأله اشاره كرده كه پدر عبيدالله، يعني زياد، خود فرزند دو برده به نامهاي عبيد و سميه [2] بوده كه معاويه او را بنا به مقتضاي سياستش به پدر خودش ابوسفيان بسته، و در نتيجه بر اساس ‍ عرف قبيلگي دوره جاهليت، مردي اموي و از آزادگان به حساب آمده است!

اينك يزيد، فرزند همان زياد را تهديد مي كند كه اگر به وظيفه خودت در مقابله با حسين (ع) و برانداختن او اقدام نكني، اين ارتباط و بستگي به ابوسفيان را از تو بر مي دارم و بار ديگر در رديف بردگان و برده زاده گانت قرار خواهم داد!

و در روايتي ديگر آمده است كه عمر بن سعيد، فرماندار مكه، نيز همانند اين نامه را به ابن زياد نوشته است! [3] .


پاورقي

[1] تاريخ ابن عساکر، ح 657 که در ح 656 به جنگ با حسين(ع) فرمان داده است؛ تهذيب آن، ج 4، ص 332؛ معجم طبراني ح 80؛ انساب الاشراف، در شرح حال امام حسين(ع)، ح 180، ص 160؛ تاريخ الاسلام ذهبي، ج 2، ص 344؛ تاريخ ابن کثير، ج 8، ص 165.

[2] ر.ک: عبدالله بن سباء، جلد اول، فصل استلحاق زياد.

[3] تاريخ ابن عساکر، ح 653؛ تهذيب آن، ج 4، ص 326؛ تاريخ ابن کثير، ج 8، ص 165؛ تاريخ الاسلام ذهبي، ج 2، ص 343.