سخنراني امام
در كتاب مثيرالاحزان آمده است كه پس از گفتگوي امام با فرزند عمر، حسين (ع) برخاست و ضمن خطبه اي چنين گفت:
الحمدلله، ماشاءالله، و لا قوة الا بالله.
مرگ بر فرزند آدم امري حتمي و از پيش نوشته شده است.
و من براي ديدار با گذشتگانم همان شور و اشتياقي را دارم كه يعقوب براي ديدار فرزندش يوسف داشت. مرا از پيش، قتلگاهي انتخاب شده كه آن را خواهم ديد. و چنان مي بينم كه گرگهاي بيابان بين نواميس و كربلا بدن مرا از هم مي درند و پاره پاره مي كنند و شكمهاي خالي خود را از آن پر مي سازند!
از آنچه بر قلم تقدير رفته گريزي نيست و رضا و خشنودي خداوند، خواسته ما اهل بيت است. بر بلاي او شكيبايي مي ورزيم، و او مزد و پاداش صابران را به ما ارزاني خواهد داشت.
پاره هاي تن پيامبر خدا (ص) از او جدايي ناپذيرند و همگي در بهشت خداوند در يكجا فراهم آيند، و چشم پيامبر به ديدار ايشان روشن و وعده هاي او نسبت به آنها وفا گردد.
اينك هر كس كه سرباخته راه ماست و خود را آماده ديدار خدا كرده، با ما همراه و روانه اين وادي شود كه من - به خواست خدا - صبح فردا از اينجا كوچ مي كنم. [1] .
قابل توجه اينكه ما در نقل اين گفتگوها و خطبه ها بر آن نبوده و نيستيم كه آنها را بر حسب اينكه در چه زمان يا مكاني ايراد شده و صورت گرفته اند آورده باشيم تا درباره آنها به بحث بپردازيم و بر اساس آنچه از اين بحث و بررسي به دست مي آيد آن را مرتب و منظم كرده باشيم؛ بلكه هدف ما در اين بحث و بررسي اين است كه نمايي واقعي و روشن از ديدگاه شخص امام حسين (ع) و ياران و همعصران او نسبت به شهادت آن حضرت ترسيم كنيم، تا شناخت حكمت شهادت آن امام بر حق، و آثاري كه بر آن مترتب بوده، براي ما امكان پذير باشد. اين است كه به گمان ما همين مقدار از رويدادها و گفتگوها براي چنين هدفي كافي خواهد بود.
پاورقي
[1] مثيرالاحزان، ص 29. و در اللهوف (ص 23) آمده است که امام حسين(ع) اين خطبه را در مکه و به هنگامي ايراد فرمود که حضرتش عزم خروج از آنجا را کرده بود.