بازگشت

روايت معاذ بن جبل


در معجم طبراني و مقتل خوارزمي و كنزالعمال از عبدالله بن عمروعاص به نقل از معاذ بن جبل آمده است كه رسول خدا (ص) با رنگي برافروخته بر ما وارد شد و فرمود: من، محمد كه سرآغاز و پايان همه سخنان به من ارزاني شده است. پس مادام كه من در ميان شما هستم از من فرمان ببريد، و چون مرا به سراي ديگر بردند، به كتاب خداي عزوجل روي آورديد و حلال و حرامش را حلال و حرام شماريد.

مرگ با امن و آسايش به شما روي آورده. خداوند از پيش چنين مقرر داشته است.

فتنه ها چون شب تاريك شما را در بر خواهد گرفت، هر گاه پيامبراني مي رفتند، پيامبراني ديگر مي آمدند. (اما اكنون) نبوت منسوخ گرديد و دوره قدرت و حكومت فرا رسيد و بخشايش خداوند شامل آن كس باد كه آن را بحق در دست گيرد و همان گونه كه در آن داخل شده (پاك و منزه) از آن بيرون آيد. آنگاه رو به من كرد و فرمود: اي معاذ! اينك شماره كن. و چون گفتم: پنج، فرمود: يزيد! خداوند بركت را از يزيد برگيرد. آن وقت چشمهايش به اشك نشست و چنين ادامه داد: مرا به شهادت حسينم تسليت گفتند و خاكش را برايم آوردند و كشنده اش را به من معرفي كردند. به خدايي كه جانم در دست اوست سوگند كه او در ميان مردمي كشته مي شود كه به ياريش برنمي خيزند و خداوند هم ميان آنچه در سينه و دل خود دارند جدايي خواهد انداخت. [1] و شريرترين ايشان را بر آنها مسلط خواهد كرد و خوار و پراكنده شان خواهد ساخت. آنگاه فرمود: آه و افسوس ‍ بر نونهالان آل محمد از دست خليفه اي خوشگذران كه بدون صلاحيت به جانشيني انتخاب شده است و جانشين مرا و جانشين او را هم مي كشد! [2] .


پاورقي

[1] مجمع الزوائد، ج 9، ص 189 - 190.

[2] معجم طبراني، ح 95، ص 140؛ مقتل خوارزمي، ص 160 - 161؛ کنزالعمال، ج 13، ص 113؛ امالي شجري، ص 169؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 189 - 190.