بازگشت

روايات عايشه


الف) از ابوسلمه، فرزند عبدالرحمان:

در تاريخ ابن عساكر و مقتل خوارزمي و مجمع الزوائد و ديگر مصادر از ابوسلمة بن عبدالرحمان از عايشه آمده است:

رسول خدا (ص) حسين را بر زانوي خود نشانيده بود كه جبرئيل بر او وارد شد و پرسيد: اين فرزند توست؟ پيغمبر گفت: آري. گفت: امت تو، پس از تو او را مي كشند و اگر بخواهي زميني را كه او در آن كشته مي شود به تو نشان بدهم. پيغمبر فرمود: آري. و جبرئيل خاكي از زمين طف را به او نشان داد.

و در بياني ديگر آمده است: جبرئيل او را متوجه سرزمين طف نمود و خاك سرخرنگي را از آنجا برگرفت و به پيامبر خدا (ص) نشان داد و گفت: اين از خاك قتلگاه اوست! [1] .

ج) از قول مقبري

در طبقات ابن سعد و تاريخ ابن عساكر از عثمان بن مقسم از المقبري به نقل از عايشه آمده است:

در حالي كه رسول خدا (ص) خوابيده بود، حسين آمد و خود را به سوي او كشانيد، ولي من جلو او را گرفتم. پس از مدتي پي انجام كاري برخاستم كه حسين خود را به پيغمبر رسانيد و حضرتش از خواب بيدار شد و بگريست. من پرسيدم چرا گريه مي كني؟ فرمود: جبرئيل خاكي را كه حسين در آن كشته مي شود به من نشان داد و گفت كه خشم خدا بر كساني كه او را مي كشند سخت خواهد بود. پس رسول خدا دست خود را بگشود، و در آن مشتي از خاك و ماسه و بيابان بود و به من فرمود: اي عايشه! به آن كس ‍ سوگند كه جانم در دست اوست (در اينجا ابن عساكر سخني دارد كه نامفهوم است) از آن متأثر و اندوهگينم كه نمي دانم چه كسي از امت من است كه پس از من حسين را مي كشد. [2] .

د) از عبدالله بن سعيد: [3] .

در طبقات ابن سعد و معجم طبراني و ديگر مصادر از قول عبدالله بن سعيد از پدرش به نقل از عايشه آمده است: حسين بن علي نزد رسول خدا (ص) آمد و پيغمبر به من فرمود: عايشه! تعجب نمي كني كه چند لحظه پيش ‍ فرشته اي بر من وارد شد كه تاكنون او را نديده بودم؟ او به من گفت كه اين فرزند (حسين) كشته مي شود و اگر بخواهي، خاكي را كه در آن كشته خواهد شد به تو نشان بدهم. و آن فرشته دست خود را دراز كرد و خاك سرخرنگي را به من نشان داد. [4] .

و) از ام سلمه يا عايشه:

در مسند احمد و كتاب فضائل او، طبقات ابن سعد، تاريخ الاسلام، سير النبلاء ذهبي و مجمع الزوائد از عبدالله بن سعيد از پدرش از عايشه يا ام سلمه (ترديد از عبدالله است) آمده است كه رسول خدا (ص) به يكي از اين دو بانو فرمود: فرشته اي در اتاق بر من وارد شد كه تا به حال نزد من نيامده بود. او به من گفت كه اين فرزندت حسين كشته مي شود و اگر بخواهي خاكي را كه در آن كشته مي شود نشان بدهم، و خاك سرخرنگي را بيرون آورد. [5] .


پاورقي

[1] طبقات ابن سعد، ح 269؛ تاريخ ابن عساکر در شرح حال امام حسين، ح 627؛ مقتل خوارزمي، ج 1، ص 159؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 187 - 188؛ کنزالعمال، ج 13، ص 108 و چاپ قديمي آن، ج 6، ص 223؛ صواعق المحرقه ابن حجر، ص 115 و در چاپي ديگر، ص 19؛ خصائص سيوطي، ج 2، ص ‍ 125 - 126؛ جوهرة الکلام قره غولي، ص 117 و از کتب پيروان مذهب اهل بيت: امالي شيخ طوسي، ج 2، ص 325؛ امالي شجري، ص 177 که به طور تفصيل آورده است.

[2] شرح حال امام حسين(ع) در طبقات ابن سعد، ح 270؛ تاريخ ابن عساکر، ح 628.

[3] عبدالله بن سعيد، ابوهند فزاري، متوفاي سال 147 ق و از رجال صحاح ششگانه است.

[4] تاريخ ابن عساکر، ح 627؛ معجم الکبير طبراني، ح 49، ص 124 از مجموعه؛ کنزالعمال، ج 13، ص 113؛ تاريخ ابن کثير، ج 8 ص 199 و از پيروان مذهب اهل بيت: مثيرالاحزان، ص 8.

[5] مسند احمد، ج 6، ص 294 در شرح امام حسين از کتاب فضائل او ح 10؛ تاريخ ابن عساکر، ح 625؛ تاريخ الاسلام ذهبي، ج 3، ص 11 که مي گويد: اسنادش صحيح است؛ سير النبلاء، ج 3، ص ‍ 195؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 187؛ کنزالعمال، ج 13، ص 111؛ الصواعق، ص 115 و در چاپي ديگر: ص 190؛ طرح التريث عراقي، ج 1، ص 41؛ الروض النضير، ج 1، ص 94؛ امالي شجري، ص 184.