بازگشت

نتيجه كوششهاي معاويه


نتيجه تمام آن كوششها اين شد كه مسلمان و غير مسلمان، از همان ايام خلافت معاويه تا به امروز، پيامبر خدا (ص) و پسرعمويش علي (ع) و خلفاي سه گانه پيش از او، و ديگر شخصيتهاي اسلامي را از خلال همان احاديثي بشناسند كه در عهد معاويه، و بنا به ميل و خواسته شخص او ساخته شده بود چهره هايي تحريف شده و عوضي كه همه بر خلاف حقيقت و واقعيت بودند!

گذشته از همه آنها، معاويه را خود در تغيير احكام و مقررات اسلامي، اجتهادات و بدعتهايي بوده است كه بدان وسيله آنچه را خواستند بنا به اجتهاد خويش تغيير داده كه برخي از آنها به اوليات معاويه معروف مي باشند! [1] .

معاويه در سايه همان خواسته ها و كوششها توانست كه اسلام را از مسير اصليش منحرف كرده، آن را همان طور كه خود مي خواسته معرفي كند؛ تا جايي كه در پايان زمامداريش، از اسلام بجز نامي، و از قرآن به غير از خطي باقي نمانده بود!

آري، معاويه و ميراثخواران بعد از او كوشيدند تا تنها نام اسلام را نگهدارند؛ زيرا ايشان ناگزير بودند تا به نام اسلام بر مسند قدرت بنشينند و به نام آن حكومت كنند.

وضع و حال مسلمانان در پايان روزگار معاويه و آغاز زمامداري يزيد، كه به سال شصتم هجرت اتفاق افتاده، اين چنين بوده است. و در چنين حالتي، در برابر نوه پيامبر خدا (ص) و بازمانده او جز انتخاب يكي از اين دو راه باقي نمانده بود: يا دست بيعت و فرمانبرداري به دست يزيد بدهد، و يا با او به جنگ و مخالفت برخيزد.

اما بيعت او با يزيد به اين معنا بود كه وي بر همه رفتار او مهر تأييد، و بر همه گفتارش انگشت تصديق مي گذارد. اما حسين (ع) زير بار بيعت نرفت و در اين راه شهادت را برگزيد.


پاورقي

[1] به پاره اي از آنها، يعقوبي در تاريخش و سيوطي در تاريخ الخلفا، آنجا که از سيره معاويه سخن گفته اند، اشاره کرده اند.