بازگشت

سوگواري در سيره اهل بيت


سيره ائمّه هدي عليهم السلام در برپا نمودن مجلس سوگواري براي سالار شهيدان، حضرت امام حسين عليه السلام، و تشويق و تحريض شيعيان در احياي اين برنامه، بدان جهت است كه واقعه كربلا روشني بخش جان انسان هاي طالب فضايل باشد و گريستن براي امامي كه در مقابل باطل مقاومت كرد و از ارزش ها صيانت نمود، فرياد قلب و مبارزه عاطفي با ستمگران در هميشه تاريخ است. امام سجادعليه السلام در فرصت هاي مقتضي و به صور گوناگون خاطره عاشورا را در اذهان مردم زنده نگاه داشت و گريه هاي طولاني آن امام همام بود كه خون ها را به جوش مي آورد و سرها را پرشور مي نمود و اين موضوع موجب گرديد تا مشعل حماسه جاويد كربلا هيچ گاه خاموش نشود.

نخستين كسي كه وقايع عاشورا را بيان مي نمود و با اين گزارش سوزناك دل سنگ را مي گداخت، امام چهارم و پس از او حضرت زينب كبري عليها السلام بود. رواياتي كه از حضرت امام سجادعليه السلام در اين خصوص در مآخذ روايي ضبط گرديده، همه از منابع معتبر و موثق مي باشد و هر آنچه آن فروغ امامت درباره حوادث نينوا فرمود، از شهودات خودش بود نه از شنيده ها و منقولات ديگران.

تشكيل مجلس عزاداري براي شهيدان كربلا، از همان زماني كه اين رويداد اسفناك به وقوع پيوست با دستور اهل بيت عليهم السلام آغاز گرديد و به تدريج با تأثيرپذيري از سنّت هاي بومي و مقتضيات زمان در سير تاريخ تا امروز استمرار يافت و در شكل هاي گوناگون حضور خود را نشان داد. مشهور است كه چون اهل بيت امام حسين عليه السلام از شام به مدينه بازگشتند، در حوالي اين شهر مدتي كوتاه اقامت نمودند، ساكنين مدينه با هيجان و التهاب خاصي به استقبال آن عزيزان شهرشان رفتند. امام سجادعليه السلام بشير بن جَذْلَمْ را در ميان مستقبلين مشاهده نمود و او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اي بشير پدرت شاعر بود، آيا تو هم از اين توانايي بهره اي داري؟ او پاسخ داد: آري خود نيز شاعرم. حضرت فرمودند: در حالي كه ابياتي راسرايي جلوتر از ما به مدينه برو و خبر ورود اهل بيت عليهم السلام و مصيبت جانگداز كربلا را به مردم شهر جدم نبي اكرم صلي الله عليه وآله اعلان كن. بشير فرمايش امام را اجابت كرد و اشعاري سرود و با گريه و صداي بلند به حالت نوحه و ندبه براي مردم مدينه خواند كه دو بيت از آن چنين است:



يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ بِها

قُتِلَ الْحُسَيْنُ فَأَدْمُعِي [1] مِدْرَارٌ



أَلْجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءَ مُضَرَّجٌ

وَ الرَّأْسُ مِنْهُ عَلَي الْقَنَاةِ يُدارُ [2] .



يعني: اي اهل مدينه ديگر در اين شهر جاي ماندن براي شما نيست؛ چون حسين عليه السلام را كشتند. بدين سبب سرشك از ديدگان من روان است، بدنش در زمين كربلا آغشته به خون گرديد و سرش را بر روي نيزه ها گردانيدند.

بنابراين نخستين مرثيه سرايي بر مصايب كربلا، مربوط به سال 61 هجري بوده است.

در برخي منابع آمده است: وقتي حضرت زينب كبري عليها السلام بر بالين بدن برادرش حضرت امام حسين عليه السلام آمد، جملاتي بر زبان جاري نمود كه حالت مرثيه داشت و با شنيدن آن، دوست و دشمن گريست و در واقع در همان صحراي كربلا، نوعي ماتم سرايي صورت گرفت كه زينب كبري عليها السلام آن را ترتيب داد. او با گفتن عبارت «بِأَبِي الْمَهْمُوم حَتّي قَضي بِأَبي الْعَطْشان حَتّي مَضي» آن چنان دلسوز ناليد كه فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَصدِيقٍ. [3] با اين وصف اولين مجلس عزاي امام حسين عليه السلام را آن هم بر بالين بدن بي سر آن حضرت خواهرش زينب كبري عليها السلام پديد آورد.

شيخ مفيد در كتاب امالي خود به اسنادي از ابراهيم بن داحه ذكر نموده كه نخستين شعري كه در رثاي حسين بن علي عليه السلام سروده شد، مرثيه عقية بن عمرو سهمي است كه در بيتي از آن سروده است:



مِرْتُ عَلي قَبْرِ الْحُسَيْنِ بِكَرْبَلا

فَفاضَ عَلَيْهِ مِنْ دُمُوعِي غَذِيُرها [4] .



«وقتي بر مرقد امام حسين در كربلا عبور كردم، اشك فراواني از ديدگانم جاري گشت».

ابومخنف اَزْدي (148 - 83 هجري) صاحب مقتل معروف كه اصل آن مفقود گرديده و برخي گزارشهايش از كربلا در منابعي چون تاريخ طبري درج گرديده است، از مورخان و اصحاب امام صادق عليه السلام مي باشد. وي موفق گرديد يك جلد كتاب درباره حادثه كربلا بنويسد.

ابوالفرج اصفهاني در كتاب الاغاني نوشته است: روزي سيّد حِمْيَري (متوفي به سال 179 هجري) به محضر امام صادق عليه السلام مشرف گرديد. حضرت با مشاهده وي به زنان اهل منزل دستور دادند پشت پرده نشسته و آن وقت از سيد مذكور خواستند شعري در رثاي امام حسين عليه السلام بگويد. او امر امام را تحقق بخشيد و اشعاري سوزناك سرود كه ترجمه بخشي از آنها چنين است: «... بر مزار حسين عليه السلام بگذر و خطاب به استخوان هاي مطهرش بگو: اي ابرهاي پر باران، سيراب شويد. هرگاه بر آرامگاه او گذر كني لحظه اي درنگ نما و آنگاه از چشمان پاك خود بر اين انسان پاك باخته اشك بريز».

سيد حميري خود مي گويد با شنيدن اين اشعار مشاهده كردم كه چون ابر بهاري اشك از ديدگان امام بر گونه هاي مباركشان فرو مي ريخت و صداي ضجه زنان از اندرون به گوش مي رسيد تا آنكه امام فرمودند كافي است. امام صادق عليه السلام به عبداللَّه بن حماد بصري فرمود:

به من خبر رسيده كه در نيمه ماه شعبان گروهي از ساكنين نواحي كوفه و مردمي از ديگر نقاط بر سر مزار امام حسين عليه السلام در كربلا مي آيند و نيز زناني براي آن حضرت نوحه گري مي كنند، عده اي قرآن مي خوانند و گروهي ديگر حوادث كربلا را بيان مي كنند و دسته اي نوحه گري كرده و پاره اي افراد مرثيه مي خوانند. عبداللَّه عرض كرد: فدايت شوم. آري من نيز بخشي از آنچه فرموده ايد ديده ام. امام فرمود: سپاس خداوندي را كه در ميان مردم گروهي را قرار داد كه به نزد ما مي آيند و برايمان مرثيه مي خوانند و دشمنان ما را كساني قرار داد كه بر آنان گروهي از خويشاوندان ما يا غير آنها، خرده مي گيرند. [5] .

همچنين از ششمين فروغ امامت نقل شده كه آن حضرت فرموده اند: وَ مَنْ بَكي أَوْ اَبْكي واحِداً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَ مَنْ تَباكي فَلَهُ الْجَنَّهُ؛ [6] يعني: كسي كه گريه كند يا بگرياند يا خود را گريان بنماياند، جزايش بهشت است.

حضرت امام رضاعليه السلام نيز فرموده اند:

هر كس مصيبت ما را يادآور شود و گريه كند بر آنچه بر ما گذشته است، در روز قيامت با ما و در درجه ما خواهد بود و هر كه مصيبت ما به او تذكر داده شود و گريه كند و ديگري را به گريه وادار نمايد، روزي كه ديده ها گريان است، چشمانش اشكبار نخواهد بود و هر كه در مجلسي كه امر ما احيا مي شود، بنشيند، روزي كه قلب ها مرده است قلب او نمي ميرد و زنده دل خواهد بود. [7] .

راز اين تأكيدها و توصيه ها در برپايي مراسم سوگ و ماتم براي شهيدان كربلا در آن است كه مردم در چنين مجالسي با فداكاران نينوا پيوندي عاطفي برقرار مي نمايند كه اين ارتباط مي تواند موجب جذب معنويات از اسوه هاي عاشورا گردد. همچنين تشكيل چنين اجتماعاتي جان هاي تشنه حقيقت را سيراب مي نمايد، افراد فرو رفته در انواع غفلت ها را هوشيار مي نمايد و باعث رويش و سرسبزي بوستان فضيلت مي گردد. در مجالس عزاداري اهتمام بر آن است كه مردم به ريسمان الهي چنگ زنند و اتحاد خويش را براي محو آثار شرك، ستم و نفاق افزون نموده و اجر رسالت را با دوستي دودمان پيغمبر از اين طريق به خاتم رسولان بپردازند. هم احساس گرديدن با حماسه حسيني و خود را نزديك نمودن به تنديس هاي ايثار ضمن پالايش جان ها و روان ها، اصلاح جامعه را نيز پديد مي آورد و سوگواري اگر اين مزايا و محسنات را دربر نداشته باشد، از اهداف اصلي خود فاصله گرفته و در مسير ديگري كه با مقاصد كربلاييان مغايرت دارد، قرار گرفته است.


پاورقي

[1] اَدْمُع: يعني اشکها (جمع دَمْع است).

[2] بحارالانوار، طبع کمپاني، ج 14، ص 229.

[3] اللهوف في قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ص 56.

[4] امالي، شيخ مفيد، ص 370.

[5] لؤلؤ و مرجان، محدث نوري، ص 3، به نقل از کامل الزيارات، ابن قولويه.

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 288.

[7] امالي شيخ صدوق، مجلس هفدهم.