بازگشت

مشعل عاشورا


با گذشت حدود نيم قرن از زمان رحلت خاتمِ رسولانِ الهي، به دليل استيلاي ظالمانه شجره خبيثه بني اميه، ابرهاي تيره و تار تحريف، آسمان حقيقت را فرا گرفت. شرايط آن چنان آشفته و دگرگون گرديد كه نشانه مسلماني مخالفت با مظهر اسلام و جانشين راستين پيامبرصلي الله عليه وآله به شمار مي آمد. مشتاقانِ خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام و شيفتگان حقايق ناب و ارزش هاي اصيل، در محاق اختناقي شديد، رنجي جانكاه و شديدترين مجازات ها، روزگار نگران كننده و ناگواري را سپري نمودند.

در آن يلداي بيداد و اموي، عده اي از خواص با چاپلوسي به نفع نظام حاكم، به جعل احاديث و مدح ستمگران روي آوردند و تمجيد و ستايش دشمنان خاندان وحي را همچون مباني آموزشي و تربيتي، در مكتب خانه ها به كودكان و نوجوانان مي آموختند و آنان را براي مقابله با اسوه هاي پرهيزگاري و پارسايي پرورش مي دادند. فضايِ آلوده و آشفته جهان اسلام، چون توفاني مهيب هر گونه آرامش و امنيت را از حاميان راستين حقيقت گرفته بود. فرهنگ والا و پوياي اسلام كه منشأ تحرك، سازندگي و تحول بود، به صورت قوانيني خشك و بي مغز و آميخته به جمود و خمود، تبليغ و ترويج مي گرديد و مجال هرگونه تفكر، تعقل و بحثهاي زاينده و رشددهنده از فرزانگان، صاحبان خرد و اهل معرفت گرفته مي شد و به موازات اين ميرايي و خاموشي چراغ انديشه رو به افول و آداب و رسوم زمان جاهليت، خرافات و تعصب هاي قومي و قبيله اي همچون قارچهاي مسموم در حال احيا بود.

با شهادت امام حسن مجتبي عليه السلام و فرارسيدن دوران امامت سومين اختر فروزان آسمان ولايت، اين آشفتگي ها رو به فزوني گذاشت. قدرت حاكم، به منظور تثبيت پايه هاي عنكبوتي و پوشالي خود، در صدد ايجاد بدعت و انحراف از موازين قرآني و روايي و سنّت هاي مسلم ديني و اعتقادي برآمد و اوضاع به گونه اي گرديد كه فروغ معنويت كه رسول خداصلي الله عليه وآله براي برپا داشتن آن مرارت هاي زيادي را تحمل كرده بود، رو به خاموشي نهاد. اوضاع آن چنان نگران كننده شد كه حضرت امام حسين عليه السلام در مدت ده سال از دوران امامت خود كه با حكمراني تبهكاري چون معاويه مصادف شد، شرايط را براي ايجاد يك جنبش و قيام در مقابل توفان استبداد و تباهي مناسب نديد و چنين حركتي را به صلاح اجتماع اسلامي ندانست.

با روي كار آمدن جنايتكاري چون يزيد و آشكار شدن فساد و ابتذال و علني گشتن آلودگي هاي غيرقابل اغماض، تعليمات و فرهنگ اسلامي در مخاطره اي جدي قرار گرفت. از اين جهت موضع امام در مقابل چنين شرايطي، كه استمرار آن محور ديانت و معنويت را به دنبال داشت، برپا كردن مشعل عاشورا بود تا در آن تاريكي دهشت زا، روشني بيافريند و نيز از لهيب آن آذرخش، كاخ استبداد بسوزد. به همين دليل حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله در روايتي امام حسين عليه السلام را چراغ هدايت و كشتي نجات معرفي كرده اند؛ إِنَّ الْحُسَيْنَ مِصْباحُ الْهُدي وَ سَفِينَةُ النَّجاةِ. [1] امام حسين عليه السلام نيز در اين خصوص فرموده اند:

أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لا يُتَناهَي عَنْهُ. لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِني لا اَرَي الْمَوْتَ إِلَّا سَعادَةً وَ لا الحَيوةَ مَعَ الظَّالِمِينَ إلا بَرَمًا؛ [2] .

آيا مشاهده نمي كنيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري به عمل نمي آيد. در اين صورت به طور مسلم انسان باايمانِ جوينده حق، بايد طالب ديدار خدا و لقاي حق باشد. من مرگ را جز سعادت نمي بينم و زندگي با ستمگران را جز ملالت و كسالت نمي نگرم.

از اين جهت آن خورشيد فروزان با حماسه اي پرشكوه و سرنوشت ساز جامعه اسلامي را متوجه اسلام واقعي نمود و به اتفاق اهل بيت، ياران و اصحاب فداكارش، به داد اسلام رسيد و مكتب حيات بخش اسلام را احيا كرد و چشمه ناب حقيقت را از غباري كه گرفته بود، رهايي بخشيد و در واقع خداوند مكتب وحي را از طريق قيام عاشورا حفظ كرد و تعبير قرآني: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ و لَحَفِظُونَ»؛ [3] ما قرآن را فرو فرستاديم و به تحقيق حافظ آن هستيم. درباره اش مصداق پيدا كرد:



مصطفي را وعده داد الطاف حق

گر بميري تو، نميرد اين سبق



امام خميني رحمه الله خاطرنشان نموده اند:

... امام حسين عليه السلام نجات داد اسلام را، ما براي يك آدمي كه نجات داده اسلام را و رفته كشته شده، هر روز بايد گريه كنيم، ما هر روز بايد منبر برويم براي حفظ اين مكتب. محرم و صفر است كه اسلام را نگه داشته است. فداكاري سيدالشهداعليه السلام است كه اسلام را براي ما زنده نگه داشته است ... [4] .

بر اين اساس نهضت مقدس كربلا، فرازي درخشان و باشكوه در تاريخ اسلام است و چون خورشيد پر فروغ در حال پرتوافشاني است و هرچه از آن مي گذرد انوارش افزون تر و گسترده تر مي شود؛ حماسه اي كه مبدأ و منشأ و الهام بخش قيام هاي گوناگوني در تاريخ اسلام گرديد و نهضت هاي سلحشوران علوي را در ستيز با ستمگران تقويت نمود.

آن امام بزرگوار با فرياد «مرگ با شرافت بهتر از زندگي ننگين است و اگر دين نداريد، لااقل آزاده باشيد» [5] انسان هاي غافل را از خواب گران بيدار نمود.

پديدآورنده قيام كربلا در اين ماجراي جاويدان، حقيقت ايمان و واقعيت بندگي را به نمايش گذاشت و در تمامي لحظات اين قيام مقدس، به ارزش هاي معنوي در عرصه انديشه و عمل نظر داشت و نهايت اخلاص را از خويشتن بروز داد و كوشيد تا از سيرت جدش پيروي كند و سنّت با بركت امر به معروف و نهي از منكر را احيا نمايد: أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهَي عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. [6] و در سخني جاويدان، حضرت امام حسين عليه السلام فرمود: اللّهُمَّ اِنّي اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَ اَنْكَرُ الْمُنْكَرَ. [7] به همين دليل در زيارت عاشورا مي خوانيم: اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَيْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَر... .

مناجات آن حضرت نيز چنين است:

اي پروردگار بزرگ، همه مردم را جملگي در راه دوستي تو - كسب رضايت تو - رها كردم و خانواده ام را براي ديدارت آوردم. اگر مرا در راه وصالت قطعه قطعه كني، قلبم به غير تو تمايلي پيدا نخواهد كرد. [8] .

حادثه عاشورا بدان جهت كه خود حق است و در جهت حفظ ارزش هاي الهي و زنده نمودن مكتب اسلام صورت گرفته است در اوج قله ايثار و با صلابت و خروشان همچنان باقي مانده و مي ماند. از اين جهت با ارج نهادن به حماسه سازان عاشورا و بزرگداشت اين قيام شكوهمند انسان ها، با فضايل و كمالات انس يافته و در مكتب حسيني خوب زيستن و نيكو زندگي كردن، روي آوردن به معروف و اعراض از منكرات را فرامي گيرند و فرهنگ فضايل و مكارم در جامعه به صورت سنتي حسنه رواج مي يابد. از سويي امام حسين عليه السلام با آن شايستگي هاي ذاتي و نسبي، شعله هاي محبت را در قلوب مؤمنين برمي افروزد و اين نكته در واقع تداعي كننده فرمايش رسول اكرم صلي الله عليه وآله است كه فرموده اند:

إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لا تَبْرُدُ أَبَداً؛ [9] .

كشته شدن امام حسين عليه السلام در دل هاي اهل ايمان حرارتي ايجاد كرد كه هيچ گاه به سردي نمي گرايد.


پاورقي

[1] عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 60.

[2] کشف الغمه، علي بن عيسي اربلي، ص 185؛ تحف العقول، ابن شعبه حراني، ص 245؛ عقد الفريد، ج 2، ص 218؛ بحارالانوار، ج 78، ص 117 - 116؛ احقاق الحق، ج 11، ص 65؛ مناقب ابن شهرآشوب سروي مازندراني، ج 4، ص 48.

[3] سوره حجر، آيه 9.

[4] صحيفه نور،ج8، ص 69، قيام عاشورا در کلام و بيان امام خميني، ص 77.

[5] نفس المهموم، محدث قمي، ص 290.

[6] همان، ص 45؛ مقتل خوارزمي، ج1، ص 188؛ ملحقات احقاق الحق، ج11، ص 602.

[7] مقتل خوارزمي، ج 1، ص 187.

[8] همان، ص 177.

[9] مستدرک الوسائل، محدث نوري، ج 2، ص 217.