بازگشت

هاي غير ملفوظ را از هاي ملفوظ باز شناسيم


(هـاي غـيـر مـلفوظ) يا (هاي بيان حركت) همان (هاي چسبان آخر) است كه نوشته مي شود امّا تـلفـّظ نـمـي گـردد. بـسـيـاري از مـواردِ (هـاي چـسـبـان آخـر) از هـمـيـن نـوعـنـد. بـا ايـن حال، خواه در عربي و خواه در فارسي، واژه هايي داراي هاي چسبان آخر ملفوظند كه هم نوشته و هـم خـوانـده مي شوند. با ممارست و دقّت در فرهنگنامه ها، بايد ميان اين دو تفاوت نهيم تا از لغزش هاي گفتاري و نوشتاري دور مانيم. مثال:

(فرمانده اهل ايمان، تا قيامت، علي است.)

از آن جـا كه بن مضارع (دِه) داراي هاي ملفوظ است، نبايد به هنگام اضافه، فرمانده را به شـكـل فـرمانده (يا فرمانده ي) نوشت، زيرا هاي آن، خود، تلفّظ مي شود و كسره مي پذيرد، بـرخـلافِ ديـوانـه، خـانـه، پـروانـه. از هـمـيـن روسـت كـه حاصل مصدر آن فرماندهي است، نه فرماندگي، برخلافِ ديوانگي.