بازگشت

صفت برترين درست به كار رود


بـسـيـاري از نويسندگان (صفت برترين) (صفت عالي) را نادرست به كار مي برند. اگر خوب عنايت كنيم كه صفت برترين، موصوفِ خود را نسبت به همه موصوف هاي همشمار در داشتن وصـفـي مـمتاز مي سازد، آن گاه روشن است كه معنا و كاربرد آن در سه الگوي زير سامان مي يابد:

مـعـنـاي مـفـرد: صـفـت بـرتـريـن كـسـره دار به اضافه مـوصـوف جـمـع؛ مثال: (پاكبازترينِ شهيدان).

مـعـنـاي مـفـرد: صـفـت بـرتـريـن سـاكـن به اضافه مـوصـوف مـفـرد؛ مثال: (پاكبازترين شهيد).

مـعـنـاي جـمـع: صـفـت بـرتـريـن سـاكـن به اضافه مـوصـوف جـمـع؛ مثال: (پاكبازترين شهيدان).

بـنـابـرايـن، جـمـله زيـر نـادرسـت اسـت؛ زيـرا بـا آن كـه نـهـادش جـمـع اسـت، داراي الگـوي اول است كه معناي مفرد دارد:

(معروف ترينِ شاگردانِ صدوق، شيخ مفيد و ابن شاذان و غضائري بوده اند.)

شكل صحيح جمله:

(معروف ترينْ شاگردانِ صدوق، شيخ مفيد وابن شاذان و غضائري بوده اند.)

البتّه وجه اخير هنگامي صحيح است كه اين هر سه موصوف از حيث معروفيّت دريك رتبه باشند و نـسـبـت بـه ديـگـران بـرتـر بـه شـمـار آيـنـد. امـّا اگـر ايـن هـمـرتـبـگـي حاصل نباشد، بايد نوشت: (شاگردانِ معروف ترِ صدوق،....)