بازگشت

را بيجا نيايد


حـرف نـشـانه (را) گاه لازم نيست، امّا مي آيد. اين حضور غير لازم، نوشته را سست و ابتدايي نـشـان مـي دهـد. مـعـمـولا ايـن عـيب آن گاه جلوه مي كند كه جمله داراي (نهاد مفعولي) باشد. نهاد مفعولي، ركني از جمله است كه از لحاظ مفهومي، براي بخشي از آن، نهاد به شمار آيد وبراي بخش ديگر، مفعول. در مثال زير، (پيامبران) مفهوما مفعولِ (فرستاد) است و از لحاظ دستوري نهادِ (بوده اند):

(پيامبراني كه خدا فرستاد، هاديان بشر بودند.)

ايـن جمله نياز به (را) ندارد، زيرا نهاد مفعولي در حقيقت (نهاد) است و نهاد هرگز (را) نمي پذيرد. پس اين جمله نادرست است:

(پيامبراني را كه خدا فرستاد، هاديان بشر بودند.)

بـه عـنـوان يـك قـاعـده مـي توان گفت كه هر گاه كلمه اي براي جمله پايه، نهاد باشد، (را) نـمـي پـذيـرد، هـر چـنـد مـفـهـومـا بـراي جـمـله پـيـرو، مـفعول باشد؛ امّا اگر براي جمله پايه، مـفـعـول بـاشـد، (را) مـي پـذيـرد، هـر چـنـد ظـاهـرا بـه جـاي نهاد نشسته باشد. در جمله زير، (پيامبراني) مفعول جمله پايه است، هر چند در آغاز جمله آمده است؛ از اين رو (را) مي پذيرد:

(پيامبراني را مي شناسيم كه بر قوم خود نفرين كردند.)

به اين ترتيب، جمله زير نادرست است، زيرا (اخباري) نهاد جمله پايه است:

(اخباري را كه شيخ صدوق آورده است، گاه مرسل هستند.)

و اين جمله درست است، زيرا (اخباري) مفعولِ جمله پايه است:

(اخباري را كه شيخ صدوق آورده است، مي توان به چند دسته تقسيم كرد.)