بازگشت

دستور زبان را به كمك خود آوريم


نـويـسـنـده خـوب آن گـاه پـرورش مـي يـابـد كـه تـوان علمي و ذوق هنري اش را همزمان و همسو بـالنـده سـازد. بـراي افـزايـش توان علمي، آشنايي با قواعد دستوري بسيار كارساز است. بـرخـلاف پـنـدار بـرخـي، مـطالعه دستور زبان سبب خشك ذهنيِ نويسنده نمي گردد. مثلا اگر نـويـسـنـده بـا سـاخـت هـاي گـونـاگـون اسـمـي و وصـفـي از بـن فعل آشنا شود، به راحتي مي تواند در برابر واژه هاي بيگانه، برابرهاي زيبا و استوار و هـمـه فهم بر نهاده، از گرته برداري بپرهيزد، به تكرار تن ندهد، از زبان كهنه و نخ نما فاصله بگيرد، و....

مـخـصـوصـا نـوپردازي هاي آگاهانه و قاعده مند، در اين ميان، نوشته را كاملا حيات مي بخشد، بـي آن كـه خـام و سستش سازد. مثال: براي واژه بيگانه (توريسم) كدام برابر، زيباتر و استوارتر و همه فهم تر است و ضمنا همان حوزه معنايي را دارد(؟):..... روشن است كه نويسنده خـوب هـنـگـامي مي تواند به گزينش مناسب دست زند كه بتواند ساخت هاي مناسب را بيابد و آن گاه بهترين را بجويد.