نام و شكل علامت: بند، ويرگول، كاما، درنگ نما (،)
نام بيگانه: Comma
وظيفه اصلي: درنگ كوتاه
موارد كاربرد:
يك. بعد از عبارت قيدي براي رفع ابهام يا شكل وطنين بخشيدن به جمله:
(در اين همه سال كه موسي بن جعفر ـ عليهماالسّلام ـ در زندان هاي مختلف به سر مي بَرَد، امام رضا ـ عليه السّلام ـ عهده دار تربيت و متكفّل زندگي خواهرش حضرت معصومه و ديگر خواهران است.).
دو. ميان جمله هاي پايه و پيرو:
(چـنـان كـه يـاد كـرديـم، از جـاهـايـي كـه امـام خـود را نـمـود در مـراسـم فوت پدر گرامي اش بود.) سه. پيش و پس از بدل، اگر بدل در ميان جمله باشد:
(نگاهش كه به چهره فاطمه، دختر امام حسين، افتاد...)
چهار. بين همه واحدهاي همتراز و هم اِسناد:
(در همه چيز به پدرش همانندبود: سخن گفتنش، سكوتش، راه پيمودنش،نوري كه از چشمانش فرامي تابيد،....)
پـنـج. بـراي سـاده سـازي فـهـم مـطـلب، گـرچـه اصـالتـا لازم نـبـاشـد. مثال: پس از نهاد، در صورتي كه براي رفع ابهام لازم باشد يا نهاد درازا يابد:
(اسـاسـا جـدايـي ايـن وجـهـه هـاي مـتـفـاوت انـديـشـه و احـساس آدمي، يك توطئه استعماري است.)(در اين منزل بود كه فرزدق، حسين ـ عليه السّلام ـ را ديد.)
شـش. بـيـن بـخـش هـاي مختلفِ نشاني اشخاص و اماكن؛ و ميان اجزاي پس از نام مأخذ در نشاني مآخذ:
(تهران، خ انقلاب اسلامي، خ فرصت،...)
بهاءالدّين خرّمشاهي: (حافظ نامه)، ج 1، شركت انتشارات علمي و فرهنگي،1366، ص 52.
هـفـت. بـعـد از فـعـل وصفي:
(... آنـچـه از عـزائم و آيـات قـرآنـي و جـز آن نـوشـتـه، جـهـت حصول مقصد و دفع بلا باخود دارند.).
هشت. ميان صدر و ذيل در مدخل معكوس دائرة المعارف و ديگر موارد تقدّم نام خانوادگي بر نام:
(رياحي، حرّ بن يزيد)