بازگشت

شيوه نگارش واژه ها، به ترتيب حروف الفبا


آ ـ ا

(آن و اين) (ضمير اشاره)

1. همزه از اوّل ضماير اشاره حذف نمي شود:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم بنابراين ـ بنابرين از اين ـ ازين.

2. (به) از (آن) و (اين) جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم بـه آن ـ بان به اين ـ باين.

3. (چه) به ضماير (آن) و (اين) متّصل مي شود:آنچه.

تـوضـيـح: در صـورتـي كـه (آن) و (ايـن) از لحـاظ مـعـنـا جـزء موصول نباشد، (چه) جدا نوشته مي شود:

آن چه كسي است؟

اين چه كتابي است؟

4. (كه) از ضماير (آن) و (اين) جدا نوشته مي شود:

آن كه، اين كه.

5. (آن) و (ايـن) وقـتـي بـا پـيـشـونـد (هـم) كـلمه مركّب مي سازند، پيوسته نوشته مي شوند:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيم همين ـ هم اين همان ـ هم آن توضيح: در صورتي كه هم قيد باشد، جدا نوشته مي شود:

هم اين را ديدم و هم آن را.

6. (هم) وقتي به دنبال (آن) و (اين) مي آيد، جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيم ـ ننويسيم آن هم ـ آنهم اين هم ـ اينهم.

7. (آن) و (اين) از كلمه بعد جدا نوشته مي شوند:

بنويسيم ـ ننويسيم آن جناب ـ آنجناب آن طور ـ آنطور اين وقت ـ اينوقت اين است ـ اينست (است)

8. كلمه (است) وقتي بعد از كلماتي بيايد كه به مصوت هاي بلند (آ)، (اُو) و (اي) ختم مي شوند، همچنان با (همزه) نوشته مي شود:

بـنويسيم ـ ننويسيم دانا است ـ داناست خوشرو است ـ خوشروست كافي است ـ كافيست توضيح: كـلمـات (كـيـسـت) و (چـيـسـت) بـنـابـر عـرف بـه هـمـيـن شكل نوشته مي شوند.

9. (كه)ي حرف ربط از كلمه (است) جدا مي شود:

اين، كتابي است كه...

(ام، اي، ايم، ايد، اند)

10. اين واژه ها اگر پس از كلمه اي قرار گيرند كه به حرف صامت يا به مصوت كوتاه (و) ختم شوند، (همزه) آن ها حذف مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم بزرگند ـ بزرگ اند خشنودم ـ خشنودام رهرويد ـ رهروايد.

11. اگر بعد از كلمه اي قرار گيرند كه به (ه) غير ملفوظ ختم شود، (همزه) باقي مي ماند:

آزاده ام، افتاده ام.

12. هـرگـاه كـلمـه بـه (الف) خـتـم شـود، (هـمـزه) بـه (ي‍) تبديل مي شود:

توانايند، زيبايند.

نيز اگر به (اُو) ختم شود، چنين مي شود:

دانشجوييد، خوشخوييم.

13. اگر كلمه به مصوت بلند (اي) ختم شود، (همزه) حذف نمي شود:

ايراني ام، اصفهاني ام، امريكايي اند.

(اي) (حرف ندا)

14. (اي) هميشه از كلمه بعد جدا نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم اي كاش ـ ايكاش ‍ اي دوست ـ ايدوست (ب‍)

15. (ب‍)را همواره پيوسته به فعل مي نويسيم:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم بـخـوريـد ـ بـه خـوريـد بـبـنـديـد ـ بـه بـنـديـد.

16. هـنـگـامـي كـه فـعـل بـا حـرف (آ) آغـاز مـي شـود، بـراي پـيـوسـتـن (ب‍) بـه فعل، علامت مد حذف مي شود و ميانجي (ي) بين (ب) و (ا) مي آيد:

مـصـدر ـ بـنـويسيم ـ ننويسيم آموختن ـ بياموخت ـ بيآموخت آوردن ـ بياورد ـ بيآورد.

17. هنگامي كه فـعـل بـا هـمـزه آغـاز مـي شـود، بـراي افـزودن (ب‍) بـر سـر فعل، (همزه) حذف مي شود و به جاي آن (ي) مي آيد:

مـصدر ـ بنويسيم ـ ننويسيم افشاندن ـ بيفشاند ـ بيافشاند انداختن ـ بينداخت ـ بيانداخت تنها در موردي كه فعل با مصوت بلند (اي) آغاز شده باشد، اين قاعده مصداق ندارد:

مصدر ـ بنويسيم ـ ننويسيم ايستادن ـ بايستاد ـ بيستاد (به)

18. حرف اضافه (به) از كلمه بعد جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيـم ـ نـنويسيم به او ـ باو رو به رو ـ روبرو سر به سر ـ سربسر يك به يك ـ يك بيك.

19. حرف (ب‍) كه در آغاز يا ميان بعضي از تركيب هاي عربي مي آيد، (حرف جَر) است و از كلمه بعد جدا نمي شود:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم مـا بـازاء ـ ما به ازاء براءي العين ـ به رأي العين بعينه ـ به عينه بـالعكس ـ به العكس ‍ بالاخره ـ به الاخره.

20. كلماتي را كه به وسيله (به)، حالت قيد يا صفت پيدا مي كنند، به صورت زير مي نويسيم:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم بـه ويـژه ـ بـويـژه بـه عـمـد ـ بـعـمـد.

21. پـيـشـونـد (ب‍) هـمواره متّصل به كلمه نوشته مي شود: و جز اين، صورتي ديگر متصوّر نيست:

بنام، بخرد، بسزا، بهنگام، بجا، بهنجار.

22. حرف (به) در مصادر و افعال مركّب، جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسيم ـ ننويسيم به راه افتادن ـ براه افتادن به جا آوردن ـ بجا آوردن به پا خاست ـ بپا خاست به سر برد ـ بسر برد.

23. واژه (بي) چون پيشونداست، پيوسته نوشته مي شود:

بيخود، بيكار، بيچاره، بيهوده، بيمار، بيزار، بيداد، بينوا، بيراه.

تذكّر: اگر كلمه طولاني يا بدنما شود، (بي) را جدا مي نويسيم:

بي گناه، بي فرهنگ.

ت

(تر ـ ترين)

24. نشانه هاي (تر) و (ترين) از كلمه پيش از خود جدا نوشته مي شود:

بـنويسيم ـ ننويسيم مهربان تر ـ مهربانتر مستحكم ترين ـ مستحكمترين.

25. (تو) (ضمير دوّم شخص مفرد) از كلمه بعد جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيـم ـ ننويسيم تو است ـ تست تو را ـ ترا.

26. كلمات فارسي، لاتين، و تركي مانند: اتـاق، اتـو، تـهـران، تـلگـراف، تـپـيـدن بـه هـمـيـن شكل (و نه با طاي مؤلّف) نوشته مي شوند.

تذكّر: طوفان (باد شديد) به همين شكل درست است؛ زيرا توفان يعني توفنده و خروشنده.

چ

(چه)(پسوند تصغير)

27. پسوند تصغير (چه)، هميشه به كلمه قبل مي چسبد:

باغچه ـ خوانچه ـ تيمچه ـ بازيچه.

(چه)(حرف ربط)

28. (چـه) در كـلمـاتـي كـه در سـاختمانشان (آن) صورت تركيبي پيدا كرده، مطابق عادت زبان فارسي متّصل نوشته مي شود:(نيز: نكته 3)

بنويسيم ـ ننويسيم چنانچه ـ چنان چه آنچه ـ آن چه (چه)واژه (استفهام)

29.واژه (چه) استفهام جدا از كلمه بعد نوشته مي شود:

بـنويسيم ـ ننويسيم چه كردي؟ ـ چكردي؟ چه سان ـ چسان چه كار كردم؟ ـ چكار كردم؟.

30. در بيشتر كلمات مركّب (چه) به كلمه بعد متّصل مي شود:

بـنـويـسيم ـ ننويسيم چگونه ـ چه گونه چقدر ـ چه قدر چطور ـ چه طور چرا ـ چه را چكاره ـ چه كاره تذّكر: (چرا) به معناي (براي چه)، با (چه را) به معناي (چه چيز را) اشتباه نشود.

(ر)

(را)

31. (را) همه جا از كلمه قبل جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيم ـ ننويسيم من را ـ منرا كتاب را ـ كتابرا آن را ـ آنرا تذّكر: (چرا) به معناي (براي چه) از اين قاعده مستثنا است.

(ك)

(كه) حرف ربط

32. (كه) جدا از كلمه قبل نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم وقتي كه ـ وقتيكه در صورتي كه ـ در صورتيكه چنان كه ـ چنانكه تذّكر: كلمه (بلكه) به همين صورت نوشته مي شود.

(م)

(م، ت، ش، مان، تان، شان)

33. هـر گـاه ايـن ضـماير پس از كلمه اي قرار گيرند كه مختوم به مصوت بلند (ا) باشد، به شكل زير نوشته مي شوند:

دفتر هايم ـ دفترهامان دفترهايت ـ دفترهاتان دفترهايش ـ دفترهاشان.

34. وقتي پس از كلمه اي قـرار گـيـرنـد كـه مـخـتـوم بـه مـصـوت بـلنـد (اي) بـاشـد، بـه شكل زير نوشته مي شوند:

بـارانـي ام ـ باراني مان باراني ات ـ باراني تان باراني اش ـ باراني شان.

35. هرگاه اين ضماير پس از كلمه اي قرار گيرند كه به حرف صامت ختم شود، به آن مي چسبند:

كتابم ـ كتابمان كتابت ـ كتابتان كتابش ـ كتابشان.

36. در صورتي كه كلمه به مصوت (و) يا (اُو) ختم شود، پيوستن اين ضماير به شكل زير است:

گـيـسـويـم ـ گـيـسـومان گيسويت ـ گيسوتان گيسويش ـ گيسوشان لباس نُوَم ـ لباس نومان لباس نُوَت ـ لباس نوتان لباس نُوَش ـ لباس نوشان.

37. اگر كلمه به (ه) غير ملفوظ ختم شود، به شكل زير نوشته مي شود:

خانه ام ـ خانه مان خانه ات ـ خانه تان خانه اش ـ خانه شان.

38. هرگاه به كلمه اي بپيوندند كه مختوم به دو حرف (ي‍) باشد به شكل زير نوشته مي شوند:

دوست آفريقايي ام ـ آفريقايي مان دوست آفريقايي ات ـ آفريقايي تان دوست آفريقايي اش ـ آفريقايي شان (مـي)

39. (مي) همواره از فعل جدا نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم مي گفت ـ ميگفت مي رفت ـ ميرفت مي شود ـ ميشود ن

(ن‍) (ن نشانه نفي)

40. هـنـگـامي كه فعل با حرف (آ) آغاز شود، با پيوستن (ن‍) بر سر آن، علامت مد از بالاي (آ) حذف و ميانجي (ي‍) اضافه مي شود:

بـنـويـسـيـم ـ نـنـويـسـيـم نـيـامـد ـ نـيـآمـد نـيـارود ـ نـيـآورد.

41. هـنـگـامـي كـه فـعـل بـا حـرف هـمزه آغاز شود، با پيوستن (ن‍) بر سر آن، همزه حذف مي شود و به جاي آن ميانجي (ي‍) مي آيد:

بنويسيم ـ ننويسيم نينداز ـ نيانداز نيفتاد ـ نيافتاد نيفكن ـ نيافكن (ه)

(ه غير ملفوظ يا بيان حركت)

42. كـلمـه اي كـه بـه (ه) غـيـر ملفوظ ختم شود، در حالت اضافه يا صفت پذيرفتن (ي) نمي گيرد، بلكه علامتي شبيه همزه كه در اصل (ياي ناقص) است بالاي آن قرار مي گيرد:

خانه دوست، سپيده سحر، جامه فرهيختگي، پروانه عاشق.

43. (ه) غـيـر مـلفوظ هنگام چسبيدن به (ان) جمع و يا به (ي) اسم مصدري، به صورت (گ) در مي آيد:

آزادگان، سپيد جامگان، بندگان، ستارگان، آزادگي، بندگي، شش ماهگي.

تـذّكـر: تـوجـّه داشـتـه بـاشـيـم كه (ه) ملفوظ (هايي كه هم خوانده وهم نوشته مي شود) در پايان بعضي كلمات را با (ه) غير ملفوظ اشتباه نكنيم. (ه) ملفوظ در حالت اضافه (ياي ناقص) نمي گيرد و در پيوستن به (ي) نكره يا اسم مصدري بدون (ا) نوشته مي شود:

بـنـويـسيم ـ ننويسيم فرمانده سپاه ـ فرمانده سپاه گره كور ـ گره كور عذر موجّهي ـ عذر موجّه اي گرهي ـ گره اي فرماندهي ـ فرمانده اي سازماندهي ـ سازمانده اي.

44. (ه) غير ملفوظ در پيوستن به (ي) نسبت يا صفت ساز و يا نكره به صورت زير نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم ساوه اي ـ ساوه يي، ساوه ئي سرمه اي ـ سرمه يي، سرمه ئي خانه اي ـ خانه يي، خانه ئي.

45. (ه) ملفوظ يا غير ملفوظ پيش از پسوند حذف نمي شود:

بـنويسيم ـ ننويسيم بهره مند ـ بهرمند علاقه مند ـ علاقمند انديشه مند ـ انديشمند.

46. (ه) غير ملفوظ پيش از (ها)ي جمع حذف نمي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم خانه ها ـ خانها جامه ها ـ جامها (هم) (پيشوند اشتراك)

47. (هم) (پيشوند اشتراك)، همانند ديگر وندها، غالبا پيوسته نوشته مي شود:

بـنـويـسـيم ـ ننويسيم هماهنگ ـ هم آهنگ همدل ـ هم دل همراز ـ هم راز.

48. (هم) وقتي همراه كلمه اي بيايد كه جزء اوّل آن با همزه آغاز شود، جدا نوشته مي شود:

بـنـويـسـيم ـ ننويسيم هم اتاق ـ هماتاق هم اسم ـ هماسم.

49. (هم) وقتي با كلمه اي بيايد كه با (م) شروع شود، جدا نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم هم مسلك ـ هممسلك هم ميهن ـ همميهن.

50. اگر سرهم نويسي سبب شود كه كلمه ناموزون و بدنما گردد، پيشوند (هم) جدا نوشته مي شود:

بنويسيم ـ ننويسيم هم فرهنگ ـ همفرهنگ هم صحبت ـ همصحبت هم سليقه ـ همسليقه (هم) (قيد).

51. (هم) (قيد) جدا از كلمه قبل نوشته مي شود:

آن هم، اين هم، من هم، كتاب هم.

(همين)

52. (همين) را جدا از كلمه بعد مي نويسيم:

همين جا، همين طور، همين رو، همين گونه.

(ي)

(ي) در فارسي چند حالت دستوري دارد:

اسم مصدري، نسبت، نكره، وحدت.

53. كـلمـات مـخـتـوم بـه مـصـوّت هـاي (آ)، (و)، (اُو)، و (اي) در پـيـوسـتـن به (ي) به شكل زير نوشته مي شوند:

دانايي، آسيايي، راديويي، رهروي، مانتوي، گيسويي، طوطي اي، قاضي اي.

54. (ي) نسبت و نكره و وحدت بعد از (ه) غير ملفوظ به صورت (اي) نوشته مي شود:

نامه اي، خانه اي، بيگانه اي، ساوه اي.

تـذّكـر: هـر گـاه (ي) اسـم مـصـدر بـعـد از (ه) غـيـر مـلفـوظ بـيـايـد، (ه) بـه گـاف تبديل مي شود: بيگانگي، فرزانگي.