بازگشت

اسوه سازي


مجالس مذهبي، خصوصاً سوگواري ها، تحت قالب هاي مختلفي چون روضه خواني، نوحه خواني، و تعزيه (شبيه خواني) و نيز در خطابه هاي واعظين و سخنرانان، مقاطع برگزيده اي از زندگي، مصائب و مناقب امامان شيعه و اهل بيت ايشان را براي مخاطبان خود بيان مي كنند. خود به خود و با توجّه به معيار بودن سيره و منش ائمه معصومين عليهم السلام براي شيعيان، اين نقل ها كاركرد اسوه سازي هم در پي خواهد داشت. زيرا علاوه بر تأكيداتي كه در متون ديني درباره اسوه بودن پيامبر و اهل بيت او براي مؤمنان آمده است، به طور طبيعي در يك رابطه مبتني بر محبّت و عاطفه، مُحب سعي مي كند هر چه بيشتر خود را به محبوبش نزديك تر نمايد و اغلب هم اين مهم را از طريق حتّي الامكان شبيه كردن خود به او دنبال مي كند. مجالس مذهبي از طريق ارائه تصاويري واقعي و ملموس، و يا به كارگيري از بياني داستاني و قابل فهم براي عموم، اين امر را براي مخاطبان خود (: شيعيان و محبّان اهل بيت) تسهيل مي نمايند.

براي كاركرد اسوه سازي مجالس و هيئت هاي مذهبي مي توان دو وجه «فردي» و «اجتماعي» قائل شد. وجه فردي به الگوگيري افراد شركت كننده در مجلس از سيره فردي اهل بيت عليهم السلام در اصلاح و تنظيم نحوه تعمّلات و مناسبات خود در خانواده و اجتماع بر مي گردد؛ و علي القاعده بيشتر به حيطه «اخلاق فردي» ناظر است. وجه اجتماعي، امّا به الگوگيري گروه ها، توده ها و مجامع از سيره جمعي اهل بيت عليهم السلام اشاره دارد؛ و مواردي نظير ظلم ستيزي، عدالت خواهي و قيام عليه حكومت ظلم - حتّي در سخت ترين شرايط و با كمترين امكانات - را شامل مي شود. تأكيد بر اين روايت كه «كلّ يوم عاشوراء وكلّ أرض كربلاء» و نيز شبيه سازي هايي كه در دوران هاي انقلابي توسّط مبارزان و رهبرانشان در جهت تطابق قيام امام حسين عليه السلام و قيام هاي زمان خود صورت مي گرفت؛ (نظير اقدام امام خميني در تطابق انقلاب اسلامي با واقعه عاشورا) را در همين سو بايد ارزيابي كرد.

امام خميني قدس سره در بياناتي از واقعه عاشورا اين گونه الگوسازي مي نمايد:

اين كلمه «كلّ يوم عاشوراء وكلّ أرض كربلاء» يك كلمه بزرگي است كه اشتباهي مي فهمند. آنها خيال مي كنند كه يعني هر روز بايد گريه كرد! لكن اين [جمله] محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد؟ ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشي را بازي كرد [كه] همه زمين ها بايد آن طور باشند؟ نقش كربلا اين بود كه سيّدالشهدا (سلام اللَّه عليه) با چند نفر جمعيت و عدد معدود، آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبّار. در مقابل امپراتور زمان ايستادند و فداكاري كردند و كشته شدند؛ لكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را. همه جا بايد اين طور باشد. همه روز هم بايد اين طور باشد. همه روز بايد ملّت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز، روز عاشورا است [و] ما بايد مقابل ظلم بايستيم؛ و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم. انحصار به يك زمين نداشته. انحصار به يك افراد نداشته. قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفري و يك زمين كربلا نبوده. همه زمين ها بايد اين نقشه را اجرا كنند. [1] .

در مدل ايده آل، تحقّق كامل اين دو وجه و تلفيق آنها، مي تواند تصويري از يك جامعه شيعي به دست دهد؛ جامعه اي سازنده، آگاه و انقلابي، متشكّل از افرادي خود ساخته و مبارز. امّا در عمل چنين امري - جز [مسامحتاً] در برهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا پايان جنگ تحميلي - تحقّق نيافته است. دليل آن را هم بايد عدم تعادل در پرداختن توأمان به هر دو وجه مذكور دانست؛ كه اين مسئله هم به برخورد و استفاده سياسي حكومت ها از اين مجالس در مقاطع مختلف تاريخي برمي گردد. با در نظر گرفتن چهار دوره اي كه در مبحث كاركرد سياسي هيئت ها بدان اشاره شد، مي توان گفت در دوره هاي اوّل و سوم (و نيز: مقطعي از دوره چهارم)، غلبه با وجه جمعي است؛ به تبع نياز جامعه انقلابي اين دوره ها به روحيه حماسي و جهادي. و در دوره هاي دوم و چهارم، غلبه با وجه فردي است؛ به تبع نياز حكومت به تثبيت خود و جلوگيري از شورش ها و در نتيجه رواج يافتن مباحث عرفاني و اخلاقي فردي.


پاورقي

[1] قيام عاشورا در کلام و پيام امام خميني قدس سره، ص 58. تاريخ اين سخنراني 4 / 7 / 58 بوده است.