بازگشت

گريه حضرت آدم بر امام حسين


آيا گريه كردن حضرت آدم بر امام حسين عليه السلام بيانگر جبر در زندگي انساني است؟

اين گونه حوادث يا علم پيشين الهي به افعال بندگان و پيشگويي آنها مستلزم جبر نيست. زيرا علم خدا در اين موارد به چيزي Determinism تعلق گرفته كه با اراده آزاد بندگان تحقق خواهد يافت. به عبارت ديگر تفكر جبرانگار بين علم پيشين الهي و فعل بندگان رابطه علت و معلولي مي بيند. يعني علم خدا را علت فرض مي كند. زيرا مي بيند اگر آنچه خدا مي داند انجام نشود نافي علم مطلق الهي مي شود. چنانكه شاعر گويد:

مي خوردن من حق ز ازل مي دانست گر مي نخورم علم خدا جهل بود

و اين بيان همان رابطه ترتبي و علي است. در حالي كه واقع قضيه خلاف اين است. يعني چون بندگان افعالي را با اراده خود انجام مي دهند خداوند مي داند و از جمله آنها عمل شمر، يزيد و... با امام حسين عليه السلام است. بلي شمر، يزيد و... آزادانه مي توانستند امام حسين عليه السلام را به قتل نرسانند و اگر از اراده و اختيار خود چنين استفاده اي مي نمودند، خدا هم مي دانست كه نمي كنند و اجبار هم نمي كرد و گريه آدم هم در كار نمي بود. سر اين قضيه از نظر فلسفي آن است كه خداوند فوق زمان و مكان است و براي او قبل و بعدي نيست، از اين رو علم او به اعمال در همه زمان ها شبيه علم ما به يك حادثه در زمان حال است و همچنان كه چنين علمي موجب جبري بودن اعمال مورد مشاهده ما نيست، حضور عمل نزد خداوند نيز چنين است.