بازگشت

آقا نجفي قوچاني


ايشان در ضمـن خاطرات خـود مـي گـويد: روزي بنا گذاشتـم چهل روز زيارت عاشورا روي بام مسجد شاه (اصفهان) بخـوانـم و سه حاجت در نظر داشتـم، يكي قرض پدرم ادا شـود و يكـي مغفرت و ديگري علمـم زياد شـود و درجه اجتهاد، پيـش از ظهر شـروع كـردم و هنـوز ظهر نشده تمام مي شـد، از اول تا به آخر دو ساعت طـول مـي كشيـد، چهل روز تمام شد. يك ماه نگذشت كه پدرم نوشته بـود كه قرض مرا موسي بـن جعفر(ع) ادا كرده، مـن به او نـوشتـم بلكه سيـدالشهداء ادا كرد. (وكلهم نور واحد) چـون قـوي دل شده در ماه محرم و صفر جهت مطلبـي كه در نظرم اهـم مطالب بـود، چهل روز زيارت عاشـورا روي بام مسجد خـواندم، با اهتمام تمام و كمال احتياط، به ايـن معني كه در آن دو سـاعت همه را رو به قبله، سـر پـا در مقابل آفتـاب ايستاده بودم تا تمام مي شد.

چهل روز ختـم مـا تمـام شـد، بعد از آن خـوابـي ديــدم كه مطلب برآورده شده است. [1] .


پاورقي

[1] سيمـاي فـرزانگـان، رضـا مختاري، ص 201.