بازگشت

تربت كربلا، خميرمايه وطينت بدن شريف امام حسين


خداي عزوجل انسان را از خاك آفريده است، چنانكه در قرآن مجيد به آن اشاره فرموده است. از فرمايشهاي خاندان وحي و تنزيل عليهم السلام استفاده مي شود كه هر انساني از خاك محل دفن خويش آفريده شده است. مرحوم كليني در اصول كافي بابي را در اين زمينه عنوان فرموده است. در آن جا از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام نقل مي كند:

«مَنْ خُلِقَ مِنْ تُرْبةٍ دُفِنَ فيها». هر انساني از خاكي آفريده شده كه در نهايت همان جا به خاك سپرده خواهد شد [1] .

و از امام صادق عليه السلام نقل مي كند: «هنگامي كه نطفه در رحم واقع شود خداوند عزوجل فرشته اي را مي فرستد تا قدري از خاك محل دفن او آورده و با نطفه اش بياميزد. پس از آن هميشه آن شخص ميل قلبي به آن مكان دارد، تا اين كه در آن جا دفن گردد» [2] .

در روايتي از حضرت رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله آمده است: «هنگامي كه خداوند متعال آدم را آفريد زمين نزد خداوند شكوه و گلايه كرد كه از خاك او برداشته (و كم) شد! خداي عزوجل وعده كرد كه آنچه از زمين گرفته شده به او برگردانده شود. پس هر كه بميرد حتماً در خاكي كه از او آفريده شده دفن خواهد شد» [3] .


روايتهايي كه در ذيل آيه ي شريفه «مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْري» [4] وارد شده نيز اشعاري بر اين مطلب دارد [5] .

مرحوم شيخ صدوق، نقل مي كند: از امام محمد باقر عليه السلام سؤال شد چرا انسان جايي به دنيا آمده و در جاي ديگر از دنيا مي رود؟

حضرت فرمودند: «زيرا خداوند تبارك و تعالي مردم را از خاك روي زمين آفريده است. از اين رو هر كس به تربت خودش بازگشت مي كند» [6] .

از اين اصل كلي استفاده مي شود كه بدن مبارك امام حسين عليه السلام نيز از خاك سرزمين مقدس كربلا آفريده شده است، گرچه خلقت نور آن حضرت سالها قبل از خلق بدن مبارك ايشان بوده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

«مَنْ باعَ طينَ قَبْرِ الحُسَين عليه السلام، فإنَّه يَبيعُ لَحْمَ الحُسين عليه السلام وَ يَشْتَريه» [7] . هركس كه خاك قبر امام حسين عليه السلام را بفروشد در حقيقت گوشت بدن آن حضرت را خريد و فروش كرده است.

بلكه بعضي بر اين باورند كه تربت مقدس كربلا، در خميرمايه ي بدنهاي همه معصومان عليهم السلام بوده است و به فرمايش امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام استناد كرده اند كه فرموده اند «خداي تبارك و تعالي حضرت آدم عليه السلام را از خاك آفريد، لذا خوردن خاك را بر فرزندان او حرام كرد».


راوي پرسيد: نظر شما درباره ي خوردن خاك قبر امام حسين عليه السلام چيست؟ حضرت در جواب فرمود:

«يَحْرُمُ عَلي الناسِ أَكْلُ لُحُومِهم وَ يحِلُّ لَهُمْ أكْلُ لُحُومِنا»؟ بر مردم حرام است از گوشت بدن خودشان استفاده كنند، ولي خوردن گوشت ما رواست؟ آري اگر قدر كمي به اندازه ي يك نخود باشد، اشكال ندارد [8] .

علامه اميني، در ذيل اين حديث شريف مي فرمايد: «در اين حديث شريف اشاره اي است به اين كه طينت بدن همه ي ائمه ي اطهار عليهم السلام از تربت كربلاست، چون در ابتدا فرمودند: حضرت آدم عليه السلام از گل خلق شده و در آخر مي فرمايد: اين خاك لحوم ماست، چندان بعيد هم نيست كه خاك شريفترين محل روي زمين، طينت و خميرمايه براي شريفترين موجودات باشد.

از جمله روايتهايي كه اين مطلب را تأييد مي كند خلقت تربت شريف است بيست و چهار هزار سال پيش از خلقت كعبه، و آنچه دلالت دارد بر اين كه اين زمين بهترين باغهاي بهشتي است... و بهترين منزل در بهشت است كه تنها انبيا و رسولان عليهم السلام در آن جاي خواهند گرفت» [9] .

با الهام از كلام اين عالم بزرگ، به سراغ روايتهايي مي رويم كه بر اين مدعا دلالت مي كند:

1. روايتهايي كه دلالت دارد بر تقّدم خلقت تربت بر همه ي زمينها كه


پيش از اين گذشت [10] با توجه به تقدم خلقت معصومين عليهم السلام بر جميع مخلوقات كه امري مسلّم است.

2. احاديثي كه در آن تربت را گوشت و خون ائمه عليهم السلام به حساب آورده است.

امام صادق عليه السلام در ضمن روايتي مي فرمايند: نبايد بيش از مقدار يك نخود از تربت استفاده كرد، و علت آن را چنين بيان نموده اند:

«فَمَنْ تَناوَلَ مِنْها اَكْثَرَ مِنْ ذلك، فَكَأنّما اَكَلَ مِنْ لُحُومِنا وَ دِمائِنا» [11] . هر كس بيش از اندازه ي يك نخود از تربت تناول كند، مانند اين است كه از گوشت و خون ما خورده است.

در روايت ديگر مي فرمايند: «هر كس خاك قبر امام حسين عليه السلام را در غير مورد استشفا تناول كند، مانند اين است كه از گوشت ما خورده است» [12] .

3. آنچه دلالت دارد بر يكي بودن طينت و تربت ائمه عليهم السلام.

امام هادي عليه السلام مي فرمايند: «تربت ما يكي بود ولي در ايّام طوفان (حضرت نوح عليه السلام) پراكنده و متفرق شد، لذا قبور ما از يكديگر جدا شد ولي اصل آن تربت يكي است» [13] .

در زيارت جامعه ي كبيره كه آن نيز از امام هادي عليه السلام روايت شده مي خوانيم:


«وَ أنَّ أرواحَكُم و نُورَكم وطينَتَكم واحِدَة، طابَتْ و طَهُرتْ بعضُها من بعض» [14] . يعني گواهي مي دهم كه ارواح مقدس شما و نور شما و طينت شما، در اصل يكي بوده است، پاك و پاكيزه.

4. مرحوم كليني در كتاب الحجه كافي بابي در آفرينش بدن و روح و قلوب ائمه ي اطهار عليهم السلام عنوان كرده، در روايت اوّل از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه: «خداي عزوجل ما را از عليّين آفريد» [15] .

با توجه به اين كه در بعضي از روايتها آمده است كه عليين در آسمان هفتم (و در بهشت) است [16] ، مناسبت تمام دارد با روايتهايي كه كربلا را يكي از باغهاي بهشت يا بهترين منزل در بهشت معرفي مي كند [17] .

5. همچنين مرحوم كليني و شيخ محمد بن حسن صفار قمي، از امام كاظم عليه السلام نقل كرده اند كه: «خداي عزوجل ما را از ده گِل آفريد» [18] و پس از آن مي فرمايد: در روايت ديگري اين گِل ها را چنين نام برده اند:

گِل جنان: 1. جنت عدن، 2. جنة المأوي، 3. جنة النعيم، 4. الفردوس، 5. الخلد.

گِل زمين: 1. مكه، 2. مدينه، 3. كوفه، 4. بيت المقدس، 5. حائر، يعني حرم مطهر امام حسين عليه السلام» [19] .


در روايت اخير تصريح شده كه بخشي از طينت همه ي معصومان عليهم السلام، خاك كربلا بوده است.


پاورقي

[1] کافي: ج 3 ص 202، شايان ذکر است که اهل سنت نيز رواياتي در اين زمينه نقل کرده‏اند. کنزالعمال: ج 11 ص 565 و ج 15 ص 692، مجمع الزوائد: ج 3 ص 42.

[2] کافي: ج 3 ص 202، بحار: ج 60 ص 338.

[3] روضة الواعظين: ص 490.

[4] سوره طه (20): آيه 55.

[5] بحار: ج 46 ص 305 و ج 59 ص 240 و ج 60 ص 341 -337 و ج 81 ص 285.

[6] علل الشرائع: ص 308، بحار: ج 82 ص 28 و ج 60 ص 358.

[7] کامل الزيارات: ص 286، بچار: ج 101 ص 130.

[8] کامل الزيارات: ص 286، مزار شيخ مفيد ره: ص 146، مصباح المتهجد: ص 733 -732، بحار: ج 60 ص 154.

[9] تعليقه کامل الزيارات: ص 286.

[10] تعليقه کامل الزيارات: ص 38 -37.

[11] مزار شيخ مفيد ره: ص 147، مصباح المتهجد: ص 734، دعوات راوندي: ص 184، بحار: ج 101 ص 135.

[12] مصباح المتهجد: ص 733، بحار: ج 60 ص 155.

[13] مزار شيخ مفيد ره: ص 21، بحار: ج 100 ص 132.

[14] بحار: ج 101 ص 266 و ج 102 ص 161 -151.

[15] کافي: ج 1 ص 389.

[16] مانند روايت امام باقر عليه‏السلام در بحار ج 58 ص 51.

[17] بحار ج 58 ص 42.

[18] کافي: ج 1 ص 389، بصائر الدرجات: ص 19 و 446، بحار: ج 25 ص 49 و ج 61 ص 46.

[19] کافي: ج 1 ص 389، بصائر الدرجات: ص 19 و 446، بحار: ج 25 ص 49 و ج 61 ص 46.