بازگشت

پيش آمدهايي براي پيامبران در سرزمين مقدس كربلا


حضرت رسول اكرم صلي اللَّه عليه و آله فرمود: آن سرزميني است كه انبيا و اوصيا عليهم السلام در آن جا با يكديگر ملاقات كرده اند [1] . آن سرزمين را عمورا خوانند، و تو اي حسين عزيزم، در آن جا به شهادت خواهي رسيد [2] .

در ضمن روايتي آمده است: حضرت آدم عليه السلام هنگام گذشتن از كربلا غمناك و محزون شد و به زمين خورد و خون از پاي مباركش جاري گرديد. از مصدر وحي بر او خطاب شد كه «وقوع اين حادثه به خاطر موافقت با خوني است كه از امام حسين عليه السلام در اين زمين ريخته مي شود».

هنگامي كه كشتي حضرت نوح عليه السلام از كربلا مي گذشت، زمين آن را گرفته (و به شدت به طرف خود جذب كرد) به طوري كه نزديك بود غرق شود، و خوف و وحشت سرنشينان كشتي را فراگرفت. بر حضرت نوح وحي آمد كه «اين جا محل شهادت امام حسين عليه السلام است».

هنگام عبور حضرت ابراهيم عليه السلام از كربلا، مركب آن حضرت لغزيده


بر زمين افتاد و سر مباركش شكست و خون جاري شد. بر او نيز وحي آمد كه «براي همراهي با خوني كه از امام حسين عليه السلام در اين جا ريخته مي شود، اين قضيه پيش آمد».

حضرت اسماعيل عليه السلام هنگامي كه گوسفندان خويش را براي چرا فرستاده بود، چوپان به ايشان خبر داد كه گوسفندان مدتي است از آب فرات نمي آشامند. سپس به اعجاز، گوسفندان به زبان فصيح عرض كردند: «فرزندت حسين عليه السلام با لب تشنه در اين جا كشته مي شود و ما چون از اين قضيه محزون هستيم از نوشيدن آب صرف نظر نموده ايم».

حضرت موسي با وصي خويش يوشع عليهماالسلام از كربلا مي گذشتند. بند كفش آن حضرت پاره شده و خار در پاي مباركش رفته و خون جاري شد، و سپس بر ايشان نيز خطاب آمد كه اين جا امام حسين عليه السلام به شهادت مي رسد و به جهت همراهي با خون او پايت خون افتاد.

حضرت سليمان عليه السلام موقعي كه بر فرش مخصوص (كه نزد ما به قاليچه سليمان معروف است) نشسته بود و باد آن را به حركت در مي آورد، به كربلا رسيد. در آن جا باد سه مرتبه به شدت آن فرش را به دور خود چرخانيد و نزديك بود سقوط كند. سپس آرام شده و در كربلا فرود آمد و خبر شهادت امام حسين عليه السلام را در آن زمين به آن حضرت اعلام كردند [3] .

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «هنگامي كه حضرت عيسي عليه السلام با حواريون از كربلا مي گذشتند، آهواني ديدند كه اجتماع كرده و گريه


مي كنند. آنها هم نشسته و گريه سردادند. هنگامي كه علت آن را از حضرت عيسي عليه السلام سؤال كردند، در جواب فرمود:

در اين سرزمين ميوه ي دل پيامبر خدا حضرت احمد صلي اللَّه عليه و آله، فرزند حضرت طاهره بتول عليهاالسلام كه شبيه مادر من است، كشته خواهد شد. در اين جا طينتي به خاك سپرده مي شود از مشك خوشبوتر، چون طينت زاده ي پيامبر صلي اللَّه عليه و آله است كه به شهادت مي رسد.

سپس فرمود: اين آهوان به من مي گويند: ما به اشتياق تربت مبارك امام حسين عليه السلام در اين جا به چرا آمده ايم و هرگاه در اين سرزمين باشيم در امن و امانيم» [4] .

جالب توجه است كه مرحوم شيخ صدوق از علماي قرن چهارم و مرحوم قطب راوندي از علماي قرن ششم و سيد علي نيلي نجفي از علماي قرن هشتم مي فرمايند: «جاي بسي تعجب است كه مخالفان ما (از اهل سنت) اين روايت را در ضمن احاديثي از مشايخ خويش در تأليفاتشان آورده اند» [5] .

امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از اميرالمؤمنين عليهم السلام از رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله نقل مي كند كه فرمود: «فرزندم (حسين عليه السلام) در زميني كه نامش كربلاست به خاك سپرده مي شود. آن جاست بقعه اي كه در اوست قبة الاسلام. در آن سرزمين خداوند كساني را كه به حضرت نوح عليه السلام


ايمان آوردند، به هنگام طوفان نجات داد» [6] .

از روايتهاي متعددي استفاده مي شود كه طور سينا، كه خداي عزوجل خطاب به حضرت موسي عليه السلام مي فرمايد: «نعلين خويش از پاي به در آر كه در وادي مقدس طوي هستي [7] «، همان سرزمين كربلاست [8] ، چنانكه امام باقر عليه السلام مي فرمايند: «غاضريه (يكي از نامهاي زمين كربلا) همان بقعه اي است كه خداوند در آن با حضرت موسي بن عمران عليه السلام صحبت كرد و با نوح عليه السلام در آن جا نجوا كرد» [9] .

بنابر برخي از روايات، تپه اي كه حضرت عيسي و مريم عليهماالسلام به آن پناه بردند و در قرآن مجيد به آن اشاره شده است كه: «و آوَينا هُما إلي رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعين» [10] همان كربلاي معلّا است [11] .

امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند، كربلا را پناهگاه و محل اقامت و آمد و شد فرشتگان و مؤمنان قرار خواهد داد و براي آن مقامي بس بلند و رفيع خواهد بود و بركاتي بر آن نازل خواهد گشت، تا جايي كه اگر مؤمني آن جا ايستاده و دعا كند خداي عزوجل در برابر يك دعاي او هزار برابرِ دنيا (از حوايج دنيوي و اخروي) به او عطا كند. سپس حضرت آهي كشيد و فرمود: «اي مفضل، هنگامي كه زمينها به يكديگر


فخر فروشي و تكبر مي كردند، زمين كعبه بر كربلا فخر فروشي كرد. خداوند به او خطاب كرد: اي كعبه ي بيت الحرام، آرام باش و بر كربلا فخر مكن».

سپس حضرت علت آن را اين گونه بيان كرد: «چون كربلا مكان مباركي است كه در آن جا از درخت بر حضرت موسي عليه السلام ندا رسيد، و آن جاست زمين بلند و تپه اي كه حضرت مريم و حضرت مسيح عليهماالسلام به آن پناه بردند.... و در آن جا حضرت مريم، حضرت عيسي عليهماالسلام را (پس از ولادت) شستشو داد و خودش نيز همان جا غسل كرد. و حضرت عيسي هنگامي كه مي خواست غايب شود از آن جا كه بهترين مكانها بود به آسمان عروج نمود [12] .

براي شيعيان ما در آن جا خير و نيكي بسيار است، تا زمان ظهور حضرت مهدي عليه السلام» [13] .

به نظر بعضي از بزرگان، نينوايي كه محل بعثت حضرت يونس عليه السلام بوده نيز، سرزمين مقدس كربلاست [14] .

عالم جليل القدر شيخ جعفر شوشتري، نقل مي كند: «در سرزمين مقدس كربلا، همه ي انبيا عليهم السلام و فرشتگان بر جسد مبارك امام حسين عليه السلام


نماز گزارده اند» [15] .


پاورقي

[1] «در آن قرار داده شده‏اند» (نسخه بدل).

[2] خرائج: ص 848، بحار: ج 45 ص 80 و ج 53 ص 61.

[3] بحار: ج 44 ص 244 -242، عوالم: ج 17 ص 103 -101، خصائص الحسينيه عليه‏السلام: ص 106 -104.

[4] کمال‏الدين: ص 535 -532، امالي شيخ صدوق ره: ص 597، خرائج: ص 1147 -1144، بحار: ج 44 ص 253، عوالم: ج 17 ص 145.

[5] کمال‏الدين: ص 531، خرائج: ص 1143، منتخب الأنوار المضيئه: ص 91.

[6] کامل الزيارات: ص 269، بحار: ج 101 ص 109.

[7] سوره طه (20): آيه 12.

[8] دلائل الامامة: ص 73، مزار شيخ مفيد: ص 15، کامل الزيارات: ص 48، مختصر البصائر: ص 186، بحار: ج 13 ص 25 و 49 و ج 53 ص 12.

[9] کامل الزيارات: ص 269، بحار: ج 101 ص 108.

[10] سوره مؤمنون (23): آيه 50.

[11] دلائل الامامة: ص 73، تفسير قمي: ج 2 ص 91.

[12] جمله‏ي اخير طبق بعضي نسخه‏ها چنين است: «و بهترين مکاني است که پيامبر صلي اللَّه عليه و آله هنگام غائب شدن از آن‏جا به معراج رفتند».

[13] بحار: ج 53 ص 12، حليةالابرار: ج 2 ص 662 -661، نوائب الدهور: ج 3 ص 126 -125: در صفحه‏ي 96 -95. کتاب اخير مصادر متعددي از کتب قدما و متأخران براي اين روايت ذکر کرده است.

[14] کبريت الاحمر: ص 476 -475، معالي السبطين: ص 178.

[15] خصائص الحسينيه عليه‏السلام: ص 58، همچنين کامل الزيارات: ص 265 -264، بحار: ج 28 ص 59.