بازگشت

احترام به تربت و تبرك به آن


انسان براي احترام به دوستش گاهي از او چيزي به عنوان يادگار نگهداري كرده و به آن احترام مي گذارد. اگر از بزرگي يادگاري نزد شما باشد، به آن افتخار مي كنيد به اين عنوان كه منسوب به آن بزرگ است.

آثار گذشتگان و بزرگان همواره ارزشمند تلقي شده و در موزه ها حفظ و نگهداري مي شود. اشياي باقي مانده از عزيز از دست رفته را بازماندگان به ديده ي احترام نگريسته و محترم مي شمارند.

آري، اين روش تمام خردمندان عالم است.

در تمام اديان و مذاهب، احترام گذاشتن به مقدسات وجود دارد [1] ، كتب آسماني، محل زندگي، عبادت و يا دفن انبيا عليهم السلام و صالحان و....

در بين مسلمانان از صدر اسلام تاكنون نيز مرسوم است كه به چيزهايي كه جنبه ي مذهبي دارد به چشم تقديس و احترام نگريسته و براي آن ارزش خاصّي قايل اند، مانند تبرك به قرآن، اشياي متعلق به پيامبر اكرم صلي اللَّه عليه و آله از قبيل: زيادي آب وضو و غسل، باقي مانده ي آب و غذا، چاهي كه از آن آب خورده و يا وضو و غسل به جا آورده اند، موهاي سر


مبارك ايشان، عرق، آب دهان، ناخن، ظرف آب، منبر، سكه هايي كه به دست مباركشان عطا شده است، قبر آن حضرت، عصا، انگشتر، لباس، محلهايي كه نماز خوانده و يا تشريف برده اند.

در پاره اي از موارد دستور به تبرك داده اند از قبيل آب زمزم، آب ناودان كعبه،پارچه هاي كعبه، خاك و غبار و گياه مدينه، آب فرات، نيم خورده ي مؤمن، تبرك به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام [2] اما تبرك و احترام به تربت قبر امام حسين عليه السلام، يكي از اعتقادات راسخ و از مطالب بسيار روشن در مكتب اهل بيت عليهم السلام به شمار مي رود. روايتهايي كه دلالت بر اين مطلب دارد، متواتر و از حد شمارش افزون [3] و مورد قبول همه ي علماي شيعه است [4] چرا چنين نباشد، تربت شريفي كه:

پيش از آفرينش همه ي زمينها و خاكها- حتي كعبه- آفريده شده است.

در فضيلت از همه ي آنها، حتي از كعبه، بالاتر است.

بخشي از بهشت و باغي از باغهاي بهشتي است.

طينت بدن امام حسين عليه السلام از همين زمين بوده است.

فرشتگان و حوران بهشتي به آن تبرك مي جويند.

پيامبر خدا صلي اللَّه عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام به آن احترام گزارده اند.

اين خاك، شفاي هر درد و امان از هر ترسي است.

سجده بر آن ثواب بيشمار و تسبيح با آن فضيلت بسيار دارد.



پاورقي

[1] به عنوان نمونه مي‏توان احترام مسيحيان به صليب را يادآور شد که نزد همگان روشن است. ذيلاً به نمونه‏ي ديگري در اين زمينه اشاره مي‏شود:

«يکي از اروپاييان که براي سياحت به کربلا رفته بود، از منشي سفارت در مورد تربتهايي که خريد و فروش مي‏شود، سؤال کرد. او در جواب گفت: اين هم مانند چيزي است که بين شما مرسوم است. در اروپا هر کسي به زيارت کليساي پطرس در شهر رُم برود به عنوان تبرک از سنگريزه‏هاي آن مي‏خرد». با تلخيص از تاريخ کربلا: ص 136، ترجمه آن: ص 89.

[2] به کتاب «التبرک»، و «مفاهيم يجب ان تصحّح»: ص 219 -239 مراجعه شود.

[3] جواهر الکلام: ج 6 ص 99.

[4] دروس: ص 159.