بازگشت

بيماري وفات پيامبر و سپاه اسامه


پيامبر در هنگام بيماري وفات خود، براي دفع فتنه و جلوگيري


از كودتاي نخبگان و سرجنبانان صحابه، تدبيري انديشيد تا همه را با سپاه اسامه از مدينه بيرون فرستد. آن حضرت اسامه فرزند زيد بن حارثه شهيد را كه جواني هجده ساله بود به فرماندهي سپاه برگزيد و دستور داد تا همه افراد از پير و جوان تحت فرمان او از مدينه خارج شوند. در اين سپاه افرادي چون: ابوبكر، عمر، ابوعبيده جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن وقاص، سعد بن عباده و ديگر بزرگان و مشاهير صحابه، تحت فرمان اسامه قرار گرفتند. آنها ابتدا به خرده گيري پرداختند و گفتند: «پسر هجده ساله اي را بر ما امير كرده؟» و از رفتن سر باز زدند! پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و سلم براي آنها خطابه خواند و رمود: «لعن الله من تخلف عن جيش اسامه» يعني: «خدا لعنت كند كسي را كه از همراهي با سپاه اسامه سر باز زند!»

سپاه اسامه حركت كرد و در چند كيلومتري مدينه، در «جرف»، اردو زد. و در همان حال، بيماري پيامبر شدت گرفت و خبر آن به اردوگاه رسيد، نخبگان و سرجنبانان قوم به مدينه بازگشتند و صبح كه بلال به در خانه آمد و نداي: «الصلاة الصلاة يا رسول الله!» سر داد، چون پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در حالي كه سر بر زانوي علي عليه السلام داشت، از هوش رفته بود و ام المؤمنين عايشه كه چنين ديد فرصت را غنيمت شمرد و به بلال گفت: پيامبر فرمودند: «به ابوبگر بگوئيد جاي من نماز بخواند!» ابوبكر رفت و جاي پيامبر به نماز ايستاد كه رسول خدا به هوش آمد و صداي ابوبكر را شنيد و فرمود: «مرا بلند كنيد! مرا بلند كنيد!» بعد وضو گرفت و بنابر روايت صحيح بخاري - در


ميان دو نفر در حالي كه نمي توانست راه برود و پاهايش بر زمين كشيده مي شد - به مسجد رفت و نماز ابوبكر را شكست و نمار را نشسته به جاي آورد و پس از نماز براي مردم سخن گفت و در همان روز رحلت فرمود.