بازگشت

تصوير رفتاري از ايمان


1-1- خوارج، عمل را جزوي از ايمان مي انگاشتند و با اخذ عمل به طاعت و ترك معاصي در مفهوم ايمان،مرتكب كبيره (فاسق) را كافر مي پنداشتند. فاسق از نظر خوارج، خارج از جامعه ي ديني و داخل در جامعه ي كفر است.

2 -1- معتزله نيز، عمل را در تعريف ايمان اخذ مي كردند، البته نه با انگيزه ها و دلايل خوارج. آنها بر مبناي همين تصور از ايمان، مرتكب كبيره را از جامعه ي ايماني خارج مي دانستند. اما اين به معناي كافر انگاشتن فاسق نبود بلكه براي فاسق منزلتي بين ايمان و كفر قائل بودند.

1 -3- جمهور اهل سلف و همه ائمه حديث (از اهل سنت) و كساني چون شافعي و اوزاعي نيز عمل را در تعريف ايمان ديني اخذ مي كردند، اما مرتكب فسق را بر خلاف خوارج و معتزله، خارج از جامعه ي ايماني نمي دانستند بلكه وي را خالد در نار و محروم از بهشت مي دانستند.

يكي از انگيزه هاي معتزله، سلفيه و ائمه حديث (از اهل سنت) در رفتارانگاري ايمان، برداشت آنها از وحي قرآني است. مهمترين عنصر وحي در اسلام، حدود الهي است. مؤمن، در درجه ي اول، عبد خداست. مفهوم عبد، بيانگر مفهوم ايمان است. نسبت بين عبد و خدا، نسبت مكلف و مكلف است. به همين جهت تكليف، زيربنايي ترين مفهوم در نظام كلامي معتزله است. در اين فضاي كلامي طلب ايمان، طلب طاعت و انجام تكليف است. علي رغم اينكه معتزله را خردگرايان ناميده اند، توجه آنها به جنبه ي رفتاري ايمان با همه ي نظام كلامي آنها سازگار است و از اين جهت معتزله با كساني كه وصف خردگرايي در مقابل آنها يافته اند، يعني اهل حديث و سلفيه، همرأي هستند.

ابن تيميه در الايمان آورده است: «هنگامي كه ايمان، بر و تقوي به گونه اي مطلق به كار مي روند، امر واحدي هستند؛ بنابراين كلمه ايمان وقتي به گونه اي كامل به كار رود، به معناي خود شامل اعمال مي شود. ايمان ديني در اسلام جدايي از عمل ندارد.

البته عدم ايمان و جدايي از عمل به چند صورت قابل تفسير است. تفسير تيليخ اين است كه در تيپ ايمان اسلام عنصر رئونتولوژيك بيش از عنصر انتولوژيك است و مؤمن مسلمان حضور خداوند را در اوامر و نواهي الهي تجربه مي كند. تفسير معتقدان به تفسير رفتاري ايمان از انفكاك ناپذيري عمل از ايمان، ذاتي انگاشتن عمل نسبت به ايمان است به معناي ذاتي ايساغوجي. اشاعره و شيعه اين جدايي را به معناي انفكاك ناپذيري عرض لازم دانسته اند.