يحيي بن سليم مازني
از قبيله بني مازن - و از اخيار و ابرار و از غلامان عترت اطهار و از ياران سيدالشهداء عليه السلام در كربلا بود و باشجاعت و سلحشوري تمام به جنگ بايزيديان پرداخت تا به فيض شهادت و لقاء الله نايل آمد.
مقتل خوارزمي، مناقب، ناسخ التواريخ بحار و نفس المهموم، ايشان را
از شهداي كربلا آورده اند. ولي در زيارت ناحيه مقدسه و رجبيه مطرح نشده است.
به نقل خوارزمي و مناقب، يحيي بعد از عبدالرحمن بن عبدالله يزني وارد ميدان شده و اين رجز را خواند:
لا ضربن القوم ضربا فيصلا
ضربا شديدا في العداة معجلا
لا عاجزا فيها و لا مولولا
و لا اخاف اليوم موتا مقبلا
لكنني كالليث احمي اشبلا
«مي زنم قوم (دشمن) را ضربتي بران - ضربتي سخت و باشتاب در دشمن.
نه عاجزم در جنگ و زدن و نه ناله كننده - و نمي ترسم از مرگي كه امروز مي آيد. اما مثل شيري از شيرزادگان دفاع مي كنم».
(مولول: اسم فاعل از مصدر ولوال به معني ناله و فرياد زننده - اشبل جمع شبل يعني بچه شيري كه بتواند شكار كند في العداة معجلا يعني در دشمن به سرعت - موتا مقبلا يعني مرگي كه مي آيد.)
يحيي پيكاري سخت كرده و بسياري از دشمن را به هلاكت رسانده و سپس به شهادت رسيد.