بازگشت

فضولي بغدادي


شاعر معروف قرن دهم است كه به سه زبان فارسي، تركي و عربي شعر سروده. كتاب حديقة السعدا كتاب مقتلي است (به زبان تركي) كه به تقليد از كتاب روضة الشهدا حسين واعظ كاشفي نوشته است. فضولي به سال 970 ه.ق. درگذشته است. ديوار او شامل قصايد، غزليات. قطعات، رباعيات و ساقي نامه، در تركيه به طبع رسيده است.



روي دلم باز سوي كربلاست

رغبت بيمار به دارالشفاست






گرد ره باديه ي كربلا

مخبر مظلومي آل عباست



ذكر لب تشنه ي شاه شهيد

شهد شفاي دل بيمار ماست



اشرف اولاد بني فاطمه

سيد آل علي المرتضاست



اي به رضاي تو قضا و قدر

وي همه كار تو به تقدير، راست



بود دلت را به شهادت رضا

نصرت دشمن اثر آن رضاست



ورنه كجا دشمن بد كيش را

چتاب مصاف خلف مصطفاست؟



بهر تو ماتمكده اي بيش نيست

خانه ي دل كز غم و رنج و عناست



گريه كنان مردم چشم همه

بهر تو پوشيده سيه در عزاست



مردم ديده همه ماتم زده

ديده ي مردم همه ماتم سراست



دوست چه سان از تو شود نااميد؟

حاجت دشمن چو به لطفت رواست



كار فضولي به تو افتاده است

چاره ي او كن كه بسي بي نواست



السلام اي ساكن محنت سراي كربلا

السلام اي مستمند و مبتلاي كربلا



السلام اي بر تو خار كربلا تيغ جفا

السلام اي كشته ي تيغ جفاي كربلا



السلام اي متصل با آب چشم و آه دل

السلام اي خسته ي آب و هواي كربلا



السلام اي غنچه ي نشكفته ي گلزار غم

مانده از غم تنگدل، در تننگناي كربلا



ريخت خون در كربلا از مردم چشم قضا

از ازل اين است گويا، مقتضاي كربلا



چرخ خاك كربلا را كرد از خون تو گل

كرد تدبير نياز آن گل، براي كربلا



سرورا، با ياد لبهاي به خون آلوده ات

خوردن خون است كارم، چون گياي كربلا



يا شهيد كربلا، از من عنايت كم مكن

چون تو شاه كربلايي، من گداي كربلا



در دلم دردي ست استيلاي بيم معصيت

شربتي مي خواهم از دارالشفاي كربلا



هست اميدم كه هرگز برنگردد تا ابد

روي ما از كعبه ي حاجت رواي كربلا



آسوده ي كربلا به هر فعل كه هست

گر خاك شود نمي شود قدرش پست




برمي دارند و سبحه اش مي سازند مي گردانند از شرف دست به دست