بازگشت

استانداري عراق


1- قتل و كشتار طرفداران مسلم.

2- به شهادت رساندن مسلم بن عقيل و هاني بن عروه.

3- بسيج عراقيان و كوفيان، براي جنگ امام حسين عليه السلام با تهديد و تطميع.

او سرهاي بريده ي مسلم و هاني را براي يزيد فرستاد و يزيد، طي نامه اي از خوش خدمتي او تشكر كرد و به او گوشزد نمود كه حسين عليه السلام به عراق


مي آيد و مواظب اوضاع باشد، و راه را بر حسين ببندد، و تمام نيروهاي طرفدار حسين عليه السلام را ولو با احتمال، بگيرد و زندان كند و آنان را نابود سازد و به او توصيه كرد:

«و احبس بالتهمة و خذ علي الظنة؛ به مجرد اتهام، مخالفان را زنداني كن و به محض مشكوك بودن افراد، آنان را بازداشت نما».

4- جلوگيري از مسير حركت امام حسين عليه السلام به طرف كوفه.

«... و لما بلغ ابن زياد مسير الحسين من مكة بعث الحصين بن نمير صاحب شرطته فنزل القادسية...» هنگامي كه ابن زياد، از حركت امام حسين عليه السلام به سوي كوفه باخبر شد «حصين بن نمير» رييس شهرباني خود را به منطقه ي «قادسيه» فرستاد تا راه را بر امام عليه السلام ببندد.

5- كشتن عبدالله بن يقطر فرستاده ي امام حسين عليه السلام به كوفه.

مأموريت عبدالله پيگيري اخبار مسلم و رساندن پيام امام حسين عليه السلام به مردم كوفه بود كه در بين راه حصين بن نمير راه را بر او بست و او را دستگير كرد. عبدالله يقطر، برادر رضاعي «مسلم بن عقيل» بود.

حصين او را دست بسته از «قادسيه» به كوفه، نزد ابن زياد فرستاد. و ابن زياد به او گفت كه بالاي قصر برو و حسين را لعن كن. اما عبدالله بالاي بلندي رفت و با صداي بلند مردم را به ورود امام حسين عليه السلام خبر داد و ابن زياد و پدرش را لعنت كرد. ابن زياد دستور داد كه اين مرد غيور را از همان پشت بام قصر به زمين پرتاب كردند و به شهادت رسيد.