بازگشت

صالح تميمي


ابوسعيد شيخ صالح بن علي معروف به شيخ صالح تميمي، به سال 1218 ه. ق در كاظميه به دنيا آمده و به سال 1261 ه. ق در همان شهر وفات يافته و دفن شده است.




قساورة يوم القراع رماحهم

تكفلن ارزاق النسور القشاعم



مقلدة من عزمها بصوارم

لدي الروع امضي من حدود الصوارم



اشد نزالا من ليوث ضراغم

و اجري نوالا من بحور خضارم



غدا ضاحكا هذا و ذا مبتسما

سرورا و ما ثغر المنون بباسم



و ما سمعت اذني من الناس ذاهبا

الي الموت تعلوه مسرة قادم



كأنهم يوم الطفوف و للظبا

هنالك شغل شاغل بالجماجم



رجال طلقوا الدنيا و من ذا

صبا لطلاق كاعبة النهود



دعاهم نجل فاطمة ليوم

يشيب لذكره رأس الوليد



كأن رماحهم تتلو عليهم

لصدق الطعن اوفوا بالعقود



اذا ما هز عسال تصابوا

كما يصبي الي هز القدود



فليس يصافح الحوراء الا

فتي يهوي مصافحة الحديد



آنها در روز جنگ مانند شيرهايي بودند كه نيزه هايشان رزق كركسهاي بزرگ را تأمين مي كرد.

در هنگام جنگ، عزم و اراده اي را همانند شمشير به خود بسته بودند كه (اين اراده) از لبه هاي شمشيرهايشان تيزتر و استوارتر بود.

مبارزه ي آنها با دشمنان از مبارزه ي شيران خشمگين، سخت تر و قدرت آنها در جنگ مانند درياهاي طوفاني بود.

چهره هاي آنان خندان و متبسم و شادمان بود. ولي مرگ با قيافه ي خشمگين به سوي آنان مي شتافت.

هيچگاه نشنيده ام كه گروهي از مردم چنين شادمان به استقبال مرگ بروند، گويي كه از مسافر عزيزي استقبال مي كنند.

آنها در روز طف مانند آهو بيقرار و پيوسته به جدا كردن سرهاي دشمنان مشغول بودند.

آنها مرداني بودند كه دنيا را طلاق دادند. غير از آنها چه كسي مي تواند دختري زيبا روي را طلاق دهد؟

پسر فاطمه (س) آنها را براي روزي


فراخواند كه ياد آن، طفل را پير مي كند.

چون با خلوص نيت جنگيدند گويي نيزه ها به آنها مي گفتند: به عهدتان وفا كنيد.

حركت نيزه ها در نظر آنان همانند رقص زيبارويان بود.

هيچ جواني نمي توانست با حوريان بهشتي مصافحه و ديدار نمايد مگر اين كه پيش از آن با آهن (شمشير و نيزه) مصافحه نموده باشد.