بازگشت

رضا قلي خان هدايت


رضا قلي خان هدايت، فرزند آقا محمد طاهر طبرستاني به سال 1215 ه. ق در تهران به دنيا آمد. چند سال بعد از فوت پدرش، تحصيل علوم متداول را در شيراز آغاز كرد.

هدايت از ابتداي جواني شعر مي سرود و چاكر تخلص مي كرد ولي بعد، تخلص «هدايت» را انتخاب كرد. وي از طرف فتحعلي شاه قاجار لقب «خان» و اميرالشعرا يافت و در زمان


محمد شاه قاجار به دستور او تربيت عباس ميرزا را برعهده گرفت و از آن جا به «الله باشي» نيز معروف گرديد.

پس از كناره گيري و چندي عزلت، در عهد ناصر الدين شاه به سفارت خوارزم تركستان مأمور شد و همزمان با عزل اميركبير به تهران بازگشت و به معاونت وزير علوم و معارف و رياست دارالفنون گمارده شد و پانزده سال در اين سمت باقي بود. در همين مدت به دستور شاه، مأموريت تكميل تاريخ روضة الصفاء را يافت و سه جلد بر هفت جلد اصلي آن افزود.

مهمترين آثار او عبارتند از: مجمع الفصحا، تذكره ي رياض العارفين، مدارج البلاغة در علم بديع روضة الصفاي ناصري، أجمل التواريخ يا فهرست التواريخ، ديوان اشعار، مثنويهاي انوار الولاية، أنيس العاشقين، بحر الحقايق، هدايت نامه، و منهج الهداية.

رضا قلي خان هدايت از جمله شاعراني است كه در مصيبت سيد و سالار شهيدان، امام حسين عليه السلام اشعار پر سوز و گدازي دارد. هم اكنون ترجيع بندي در مرثيه ي سيدالشهدا عليه السلام از او به جاي مانده است. رضا قلي خان هدايت در اين ترجيع بند به استقبال ترجيع بند محتشم كاشاني رفته و از او پيروي نموده كه بند اول آن چنين سروده شده است:



ديگر چه شد كه زد شه اين نيلگون طبق

در خم نيل جامه و شد طشت خون شفق



رخهاست پر ز ژاله سرهاست پر ز خاك

جانهاست پر ز ناله و دلهاست پر قلق



گيسو گشاده شام و گريبان دريده صبح

ديدي به حال ليل و نظر كن سوي فلق



گويي ز بس به فرق فشاندند خلق خاك

پوشيده ماند چهره خورشيد در غسق



تا عرش كردگار، خروش ملائك است

يا رب، عزاي كيست كه صاحب عزاست حق؟



در خدمت عزاي وي از بهر افتخار

جوينده قدسيان همه بر يكديگر سبق



باشد بلي عزاي امامي كه قتل او

بر باد داده دفتر دين را ورق ورق



نوباوه ي رياض نبي فخر عالمين

لب تشنه ي شهيد سر از تن جدا حسين