بازگشت

خواجوي كرماني


ابوالعطا كمال الدين محمود بن علي بن محمود متخلص به خواجو المرشدي الكرماني، به سال 689 ه. ق در كرمان متولد شد. چون بعدها به شيخ مرشد ابواسحق كازروني مريد شد، لقب المرشدي گرفت. او معاصر سلطان ابوسعيد بهادر بود. وفاتش را حدود سال 753 ه. ق نوشته اند. خواجو در اكثر علوم استاد بود. اين شاعر شهير ايراني در مدح و رثاي شهيدان صحراي طف اشعار ارزنده اي دارد كه نمونه اي از آن در اين جا ذكر مي شود:



آن گوشوار عرش كه گردون جوهري

با دامني پر از گهرش، بود مشتري



درويش ملك بخش جهاندار خرقه پوش

خسرو نشان صوفي و سلطان حيدري



در صورتش معين و در سيرتش مبين

آيات ايزدي و صفات پيمبري



در بحر شرع، لولوي شهوار و همچو بحر

در خويش غرقه گشته ز پاكيزه گوهري



اقرار كرده حر يزيدش به بندگي

خط باز داده روح امينش به چاكري



لب خشك و ديده تر، شده از تشنگي هلاك

وانگه طفيل خاك درش خشكي و تري



از كربلا بدو همه كرب و بلا رسيد

آري همين نتيجه دهد ملك پروري



گلگون هنوز چنگ پلنگان كوهسار

از خون حمزه، شاه شهيدان روزگار



ديشب از آهم حمايل در بر جوزا بسوخت

وز نفير سوزناكم، كله ي خضرا بسوخت



چون نسوزم كز غم سبطين سلطان رسل

جان منظوران اين نه منظر مينا بسوخت



آتش بيداد آن سنگين دلان چون شعله زد

ماهي اندر بحر و مه بر غرفه ي بالا بسوخت



چون چراغ ديده ي زهرا بكشتندش به زهر

زهره را دل بر چراغ ديده ي زهرا بسوخت



چون روان كردند خون از قرة العين نبي

چشم عيسي خون بباريد و دل ترسا بسوخت



ديده ي تر دامن، آن روزش بيكفندم ز چشم

كان نهال باغ، پيغمبر ز استسقا بسوخت



بس كه دريا ناله كرد از حسرت آن تشنگان

گوهر سيراب را جان بر دل دريا بسوخت



ديو طبعان بين كه قصد خاتم جم كرده اند

بغض اولاد علي را نقش خاتم كرده اند