بازگشت

ايوب بن مشرح


او شاهد برخي رويدادهاي غمبار عاشورا بود كه از آن جمله؛ داستان فداكاري و اخلاص «ام وهب» آن بانوي آزاده و باايمان، از او روايت شده است.

وي كسي است كه مركب «حر» آن قهرمان آزاده را پي كرد و بستگان «حر» پس از حادثه ي جانسوز عاشورا او را به كشتن آن سمبل توبه و آزادگي متهم ساختند، اما او انكار كرد و در دفاع از خود گفت: لا و الله ما انا قتلته...

نه! به خداي سوگند من او به شهادت نرساندم. ديگران دست به اين شقاوت آلودند و من، نه تنها در ريختن خون او شركت نداشتم كه دوست هم نمي دارم در چنين كاري شركت داشته باشم.

«ابووداك» به او گفت: چرا از شهادت او خشنود نمي شوي و دوست نداري كه از كشندگان او به حساب آيي؟

گفت: مردم آگاه و هوشمند او را از گروه شايسته كرداران مي داند و برآنند كه او بر راه راست بود. از اين رو به خداي سوگند اگر او گنهكار هم باشد، اگر خداي عادل را به گناه زخمي ساختن او يا يكي از همرزمانش در فرداي رستاخيز ديدار كنم برايم محبوب تر است كه به عنوان كشنده ي او يا يكي از آنان، خداي را ديدار كنم!

«ابووداك» گفت: تو را چنين مي نگرم كه با گناه كشتن تمام آن خوبان و شايستگان خداي عادل را ديدار خواهي كرد... و شما تبهكاران اموي مسلك همگي در گناه سهمگين خونهاي پاكي كه در آنجا ريخته شد شريك هستيد.