بازگشت

ابن حماد عبدي


ابوالحسن علي بن حماد بن عبيدالله عدوي عبدي بصري، در اوايل قرن چهارم متولد شده و در اواخر همان قرن وفات يافته است.



لا تأمن الدهر ان الدهر ذو غير

و ذو لسانين في الدنيا و وجهين



أخني علي عترة الهادي فشتتهم

فما تري جامعا منهم بشخصين



بعض بطيبة مدفون و بعضهم

بكربلاء و بعض بالغريين



و أرض طوس و سامرا و قد ضمنت

بغداد بدرين حلا وسط قبرين



صلي الله عليهم كلما طلعت

شمس و ما غربت عند العشائين



دعني أنوح و أسعد النواحا

مثلي بكي يوم الحسين و ناحا



مستشرفا في رأس رمح رأسه

كالشمس يتخذ البروج رماحا



صلي الله عليكم يا سادتي

ما ساد نجم في السماء و لاحا



سيعلم أعداء الحسين و رهطه

اذا ما هم يوم المعاد أعيدوا



و أقبلت الزهراء فاطم حولها

ملائكة الرب الجليل جنود



و في يدها ثوب الحسين مضمخ

دما و دج يجري به و وريد



فتبكي لها الأملاك كلا و عندها

ينادي منادي الحق أين يزيد



فيؤتي به سحبا و يؤتي بقومه

و أوجهم بين الخلائق سود



و يحشرهم ربي الي ناره التي

يكون بها للظالمين خلود



از دهر امان مجوي زيرا در تغيير و دگرگوني است و (اهل آن) داراي دو زبان و دو چهره است.

او بر عترت پيامبر هدايت كننده ي مردم، خيانت كرد و آنان را پراكنده ساخت. چنان كه دو تن از آنان را در كنار هم نمي بيني.

بعضي از آنان در طيبه مدفون هستند و بعضي در كربلا و برخي در دو محل به نام غري.


برخي در طوس و سامرا و بغداد نيز دو ماه از آنان را در كنار گرفته است.

تا مادامي كه خورشيد در صبح و شب طلوع و غروب مي كند، خدا بر آنان رحمت فرستد.

بگذار تا نوحه سرايي كنم و كساني را كه همانند من بر قتل حسين عليه السلام گريه و نوحه مي كنند شاد كنم.

سر او بر بالاي نيزه به همه جا اشراف دارد و مانند خورشيد از فراز نيزه ها نور افشاني مي كند.

اي آقاي من، تا هنگامي كه ستاره در آسمان نور مي افشاند، خدا بر شما درود فرستد.

به زودي دشمنان حسين عليه السلام و پيروانشان (نتيجه ي كار خود را) خواهند فهميد و آن هنگامي است كه به عرصه ي رستاخيز فرا خوانده شوند.

روزي كه فاطمه ي زهرا (س) در حالي كه سپاه فرشتگان همراه اويند وارد عرصه ي رستاخيز مي شود.

روزي كه جامه ي خونين حسين عليه السلام را كه از خون رنگين رگهايش جاري است در دست دارد.

در حالي كه فرشتگان بر فاطمه (س) مي گريند، ندا دهنده اي از سوي خدا ندا مي دهد كه يزيد كجاست؟

در آن حال يزيد و گروهش را بر زمين مي كشند و مي آورند و صورتهايشان سياه است.

آنگاه پروردگار من آنان را در درون آتشي جاويد كه جاي ستمگران است جاي مي دهد.