بازگشت

مياندار


كسي كه به لحاظ سن و سابقه و مهارت، در مجلس و محفل، محور قرار گيرد، صدر نشين مي شود و به اداره جلسه و هدايت يك گروه براي انجام كاري مي پردازد، مثل مياندار در زورخانه براي ورزش باستاني، يا ميانداري در دسته هاي زنجير زني و مجالس سينه زني، «آنكه در ميان صف سينه زنان يا زنجير زنان قرار مي گيرد و مباشر و مسؤول هماهنگي و يكنواختي و نظم كار آنهاست ». [1] .


پاورقي

[1] لغت نامه، دهخدا.