بازگشت

شيعه امام حسين


شيعه يعني پيرو.پيروي در فكر، عمل، اخلاق، مواضع سياسي و عقايد ديني.گر چه شيعه حسين، شيعه علي و ائمه ديگر عليهم السلام نيز هست و تشيع، در خط ائمه واهل بيت بودن است، اما حسين بن علي «ع » در ابعاد خاصي كه زندگي و جانش را بر سرآنها نهاد، حالت الگويي دارد و اسوه است.آن حضرت، براي احياء دين قيام كرد و خود را فداي راه خدا ساخت.شيعه او نيز بايد اينگونه باشد.شيعه سيد الشهدا، بايد در خصلتهايي و اعمالي چون: خودسازي، خداترسي، گناه گريزي، تقوا، اطاعت امر خدا، امر به معروف و نهي از منكر، اقامه و احياء نماز، تلاش در مسير رضاي حق، جود و كرامت، عزت نفس، گريز از ذلت و زبوني و سازش با طاغوتها و حكومتهاي ستم، مبارزه با باطل، جهاد وشهادت، روحيه ايثار و شهادت طلبي، قاطعيت و صلابت در راه عقيده و... به آن پيشواي شهيد تاسي كند.اين، راه حسين و راه پدران و فرزندان حسين است و شيعگي يعني دينداري و ورع.



شيعه بايد آبها را گل كند

خط سوم را به خون كامل كند



خط سوم خط سرخ اولياست

كربلا بارزترين منظور ماست



شيعه يعني تشنه جام بلا

شيعگي يعني قيام كربلا



شيعه يعني بازتاب آسمان

بر سر ني جلوه رنگين كمان



از لب ني بشنوم صوت تو را

صوت «اني لا اري الموت » تو را



شيعه يعني امتزاج ناز و نور

شيعه يعني راس خونين در تنور



شيعه يعني هفت وادي اضطراب

شيعه يعني تشنگي در شط آب [1] .



از انبوه روايات مربوط به اوصاف شيعه، تنها به يكي اشاره مي كنيم، از امام صادق «ع » كه به مفضل فرمود: از فرومايگان بپرهيز، چرا كه شيعه علي «ع » شكم و شهوت خود را حفظ مي كنند و اهل جهادند و تلاش براي خدا: «انما شيعة علي من عف بطنه و فرجه واشتد جهاده و عمل لخالقه و رجا ثوابه و خاف عقابه فاذا رايت اولئك فاولئك شيعة جعفر». [2] .

محبتي كه در دل شيعيان و دوستداران شهيد كربلاست، بجاست كه آنان را به همرنگي و همسويي و سنخيت فكري، اخلاقي و عملي با مولايشان بكشد و در گفتار و كردار، شيعه حسين باشند، نه تنها در ادعا و شعار.خود امام «ع » نيز هنگام حركت از مكه به سوي كربلا، كساني را به همراهي خويش در اين سفر مقدس و نهضت خدايي دعوت كرد كه اهل فدا كردن جان در راه ائمه كه راه خداست باشند و شوق ديدار الهي در دلشان باشد: «من كان فينا باذلا مهجته موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا...». [3] .


پاورقي

[1] از مثنوي بلند «شيعه‏نامه‏» محمدرضا آقاسي، کيهان، تاريخ 12 / 6 / 71.

[2] سفينة البحار، ج 1، ص 723.

[3] لهوف، ص 53.