جامعه (غل جامعه)
گردآورنده، جمع كننده، طوق و غل، غلي كه بر گردن و دست نهند. [1] به آن جهت به غل و زنجير، «جامعه » مي گفتند كه دستها را به گردن مي بست. [2] به نقل برخي منابع، امام زين العابدين «ع » را پس از شهادت امام در كربلا، همراه اسيران ديگر سوار بر شتران بي جهاز كردند، در حالي كه غل جامعه بر دست و گردن او بسته بود.اين را هم مسلم جصاص (گچكار) و هم جذلم بن بشير، در مشاهدات در روز ورود اسرا به كوفه نقل كرده اند [3] «و في عنقه الجامعة و يده مغلولة الي عنقه » و به نقل تاريخ طبري: «و سرح في اثرهم علي بن الحسين مغلولة يديه الي عنقه و عياله معه ». [4] و اسيران را با اين وضعيت حركت دادند و به شام بردند.
پاورقي
[1] لغتنامه، دهخدا.
[2] مجمع البحرين.
[3] امالي، شيخ مفيد، ص 321.
[4] سوگنامه آل محمد، ص 437 به نقل از تاريخ طبري.