بازگشت

مدفن سيد


سيد مذكور در كتاب فلاح السائل چنين ميفرمايد:

بيان چگونگي قبر: شايسته است كه قبر باندازه ي قامت ميت گود باشد يا اقلا تا در گردنش ولحدي داشته باشد رو بقبله كه شخصي بتواند در ميان آن بنشيند كه منزل خلوت و تنهائي است پس بهمانقدر كه خداي جل جلاله دستور فرموده است و موجب قرب بوسائل خشنودي حق است بايستي توسعه داده شود من خود چنين تصميمي بدل داشتم و يكي را دستور دادم تا در جوار جدم و مولايم علي بن ابيطالب صلوات الله عليه محلي را كه براي قبر خود برگزيده بودم كنده و آماده نمايد مگر پس از مرگم ميهمان آن حضرت شوم و پناهنده و وارد بر او گردم و گداي در خانه اش باشم و باميد احسان بسر برم و هر گونه وسيله اي را كه كسي بآن متوسل ميشود


بدست آورم و محل قبر را پائين پاي پدر و مادرم رضوان الله عليهما قرار دادم زيرا ديدم خداي جل جلاله دستورم فرموده است كه در مقابل پدر و مادر شكسته بال باشم و سفارش فرموده تا درباره ي آنان نيكي كنم از اين رو خواستم تا هر زماني كه در زير خاك گور خواهم ماند سر خويش بپاي پدر و مادر نهاده باشم.

بحسب اين بيان مي بايست وصيت فرموده باشد تا جنازه اش را بنجف حمل نموده و در همانجا كه تعيين كرده است بخاك بسپارند و در غير اين صورت مناسب آن بود كه در كاظمين و جوار مرقد مطهر موسي بن جعفر و جواد الائمة عليهماالسلام مدفون شده باشد ولي با اين حال در بيرون شهر حله مرقدي است كه منسوب بسيد است و زيارتگاه مؤمنين، و پيدا است كه اگر سيد در بغداد وفات كرده باشد بعيد بنظر ميرسد كه در حله بخاكش سپرده باشند و الله العالم.