بازگشت

شدت عذاب ستمگران در جهان جاويدان


1. عن عيص بن القاسم قال: ذكر عند أبي عبدالله عليه السلام قاتل الحسين بعض أصحابه: كنت أشتهي أن ينتقم الله منه في الدنيا، قال: كأنك تستقل له عذاب الله؟! و ما عندالله أشد عذابا و أشد نكالا. [1] .

از عيص بن قاسم نقل است كه: «پيش از صادق عليه السلام از قاتل امام حسين سخني رفت و يكي از ياران امام صادق عليه السلام گفت: بسيار دوست دارم كه خدا از وي در اين جهان، انتقام گيرد. امام صادق عليه السلام گفت: مثل اين كه تو عذاب خدا را درباره ي


وي اندك مي پنداري؟! كيفري كه پيش خدا است، عذابش سخت تر و رسوايي اش بيش تر است.»

2. عن جابر، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله: أن منزلة لم يكن يستحقها أحد من الناس إلا بقتل الحسين بن علي و يحيي بن زكريا. [2] .

از جابر جعفي نقل است كه امام باقر عليه السلام از پيامبر روايت كرد كه: «در دوزخ، جايگاهي است كه كسي از مردم سزاوار آن نمي شود، مگر با كشتن حسين، پسر علي، و يحيي، پسر زكريا.»

3. عن سعيد بن جبير عن ابن عباس - رضي الله عنه - قال: اوحي الله الي نبيه صلي الله عليه و آله، اني قتلت بدم يحيي بن زكريا سبعين الفا و ساقتل بالحسين عليه السلام سبعين الفا و سبعين الفا. [3] .

سعيد بن جبير از ابن عباس (رض) روايت كند كه گفت: خدا به پيامبرش حضرت محمد صلي الله عليه و آله وحي كرد: «من به انتقام خون يحيي بن زكريا، هفتاد هزار كس را كشتم و به زودي به انتقام حسين عليه السلام نيز صد و چهل هزار كس را خواهم كشت.»

4. عن أبي الحسن علي بن موسي الرضا عليه السلام قال: قال رسول الله صلي الله عليه و آله إن قاتل الحسين بن علي عليه السلام في تابوت من نار عليه نصف عذاب أهل الدنيا و قد شدت يداه و رجلاه بسلاسل من نار فير كس في النار حتي يقع في قعر جهنم و له ريح يتعوذ أهل النار إلي ربهم من شدة نتنه و هو فيها خالد ذائق العذاب الأليم مع جميع


من شايع علي قتله كلما نضجت جلودهم بدل الله عزوجل عليهم الجلود [4] حتي يذوقوا العذاب الاليم، لا يفتر عنهم ساعة و يسقون من حميم جهنم، فالويل لهم من عذاب الله تعالي في النار. [5] .

امام رضا عليه السلام گويد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: «كشنده ي حسين در تابوتي از آتش خواهد بود كه نصف عذاب همه ي اهل دنيا در آن است. دست ها و پاهاي وي با زنجيرهايي از آتش بسته مي شود و با سر در آتش دوزخ افكنده مي شود تا در قعر جهنم افتد. او را بويي است كه دوزخيان از سختي عفونتش به خدا پناه مي برند.

او به همراه كساني كه او را در كشتن حسين همراهي كرده اند، در آن جا براي هميشه خواهد بود و تا ابد عذاب دردناك او خواهد چشيد. هر چه پوستشان، بريان گردد، خداي عزيز و جليل پوست هاي ديگري بر جايش مي نهد، تا هر چه بيشتر شكنجه ي دردآور را بچشند. هرگز لحظه اي از عذابشان كاسته نمي شود و از چركاب جوشان دوزخ سيراب مي شوند. واي بر آن ها، از كيفر خداوند متعال كه در دوزخ خواهند ديد!»

5. عن عبدالله بن بكر الأرجاني قال: صحبت أبا عبدالله عليه السلام في طريق مكة من المدينه فنزل منزلا يقال له عسفان، ثم مررنا بجبل أسود علي يسار الطريق وحش فقلت: يابن رسول الله ما أوحش هذا الجبل؟ ما رأيت في الطريق جبلا مثله. فقال: يا ابن بكر أتدري أي جبل هذا؟ هذا جبل يقال له: الكمد و هو علي واد من أودية جهنم فيه قتلة أبي الحسين عليه السلام إستودعهم الله، يجري من تحته مياه جهنم


من الغسلين و الصديد الآن و ما يخرج من جهنم و ما يخرج من طينة خبال و ما يخرج من لظي و ما يخرج من الحطمة و ما يخرج من سقر و ما يخرج من الجحيم و ما يخرج من الهاوية و ما يخرج من السعير. و ما مررت بهذا الجبل في مسيري فوقفت إلا رأيتهما يستغيثان و يتضرعان و إني لأنظر إلي قتله أبي فأقول لهما:إن هؤلاء إنما فعلوا لما أسستما، لم ترحمونا أذ وليتم و قتلتمونا و حرمتمونا و ثبتم علي حقنا و استبددتم بالأمر دوننا، فلا يرحم الله من يرحمكما، ذوقا وبال ما صنعتما و ما الله بظلام للعبيد. [6] .

عبدالله بن بكر ارجاني گويد: «با امام صادق عليه السلام در رفتن از مدينه به مكه همراه شدم. ايشان در منزلي كه به آن «عسفان» گفته مي شود. فرود آمد؛ سپس از كوه سياه و مخوفي كه در سمت چپ جاده بود، گذر كرديم. گفتم: يابن رسول الله، اين كوه چه قدر وحشتناك است؟ من در طول راه، كوهي مانند آن نديدم. امام صادق عليه السلام گفت: اي پسر بكر، آيا هيچ مي داني كه اين چه كوهي است؟ اين كوهي است كه به آن «كمد» گويند و در دره اي از دره هاي دوزخ واقع شده است كه كشندگان پدرم، امام حسين عليه السلام، در آنجايند. خدا آن ها را در آن جا رها كرده است؛ آب هاي دوزخ از چركاب و خوناب و آب جوشان و سوزان گرفته تا گلي كه از آب تن دوزخيان دست مي شود و آبي كه از آتش سوزان خارج مي شود و هر آب كثيفي كه از درك هاي دوزخ و حطمه و سقر و حجيم و هاويه و سعير [7] بيرون آيد از زير آن مي گذرد.


امام صادق عليه السلام در ادامه گفت: «من در راه خود، هرگاه از اين كوه گذشته ام، توفيقي كرده و آن دو مرد را ديده ام كه مي نالند و فريادرسي مي جويند و من به كشندگان پدرم امام حسين نگاه مي كنم و به آن دو مي گويم: اينان بر مبناي آن چه كه شما بنيان نهاديد، عمل كردند، شما آن گاه كه حكومت يافتيد به ما رحم نكرديد، ما را كشتيد و محروم ساختيد و بر حق ما يورش آورديد، و بدون دخالت دادن ما، در حكومت، استبداد ورزيديد، پس خدا رحم نكند به هر كه شما را مهر ورزد، اينك وزر و وبال آن چه را كه كرديد، بچشيد، كه خدا هرگز به بندگانش ستم نمي كند.» [8] .




پاورقي

[1] ثواب الاعمال، ص 257.

[2] همان، ص 257.

[3] کتاب النبوة، 236.

[4] اشارت به سوره‏ي نساء، آيه‏ي 56.

[5] عيون اخبار الرضا، ص 2، ص 47.

[6] ثواب الاعمال، ص 258 - 259.

[7] نامهاي درکات دوزخ که در قرآن مجيد آمده و هر يک با توصيف ويژه خود، وصف شده است.

[8] در بخش پاياني اين روايت، اشارتي به آن دو مرد رفته است که پس از پيامبر، به زور و تزوير در جاي جانشين او يعني حضرت علي عليه‏السلام نشستند و راه ستم و جسارت به خانواده‏ي پيامبر را باز کردند. اين تحليل تاريخي که فاجعه‏ي کربلا از کودتاي سقيفه‏ي بني‏ساعده آب خورده و پا گرفته است، تحليلي است که از آن، در احاديث و اخبار تاريخي بسيار سخن رفته است. اين نکته در متون ادبي و آثار شاعران شيعي نيز مورد توجه واقع شده است. کميت اسدي در هاشميات، و سيد حميري در چکامه‏ي پرآوازه‏ي خود «قصيده‏ي عينيه» و دعبل خزاعي در چکامه‏ي معروف «مدارس آيات» و پس از آن‏ها ديگران در آثار هنري خود از آن، بسيار سخن گفته‏اند. حکيم فرزانه، اديب علامه، مرحوم شيخ محمد حسين غروي اصفهاني نيز در منظومه‏ي بلند و فاخر خويش «الانوار القدسيه «، آن جا که از جنايت ددمنشانه‏ي «حرملة بن کاهل اسدي» و شهادت مظلومانه‏ي «عبدالله رضيع» (علي اصغر) ياد مي‏کند، با صراحتي بليغ و فصيح مي‏سرايد:



و ما رماه اذا حرمله

و إنما رماه من مهد له‏



سهم اتي من جانب السقيفه

و قوسه علي يد الخليفه‏



ويل له مما جنت يداه

و هل جني بما جني عداه‏



و ما أصاب سهمه نحو الصبي

بل کبد الدين و مهجة النبي)آن تير را حرمله نينداخت، بلکه آن که زمينه را براي او فراهم کرده بود، پرتاب کرد.



آن تير پيکاني بود که از جانب سقيفه پرتاب شد و کمانش به دست خليفه بود.

واي بر او از جنايتي که مرتکب گشت، جنايتي که هرگز کسي غير از او دست بدان نيالود.

آن تير، نه حلقوم آن طفل، که قلب دين و جان پيامبر را شکافت. (غروي اصفهاني، محمد حسين، الانوار القدسيه، ص 151))

مرحوم حجةالاسلام نير تبريزي نيز با اقتباس و تضمين شعار قبايل عرب که در سقيفه‏ي بني‏ساعده فرياد مي‏کشيدند: «منا الامير، منا الامير» چنين مي‏سرايد:



داني چه روز دختر زهرا اسير شد

روزي که طرح بيعت «منا امير» شد (نير تبريزي، آتشکده، ص 70، 59، 116).