في رواية حنان بن سدير عن أبيه قال: لي أبو عبدالله عليه السلام: يا سدير تزور قبر الحسين عليه السلام في كل يوم؟ قلت: جعلت فداك لا. قال: ما أجفاكم فتزوره في كل شهر؟ قلت: لا. قال: فتزوره في كل سنة؟ قلت: قد يكون ذلك، يا سدير ما أجفاكم للحسين عليه السلام أما علمت أن لله تبارك و تعالي ألف ألف ملك شعث غبر


يبكون و يزورون و لايفترون. و ما عليك يا سدير أن تزور قبر الحسين عليه السلام في كل جمعة خمس مرات أو في كل يوم مرة، قلت: جعلت فداك بيننا و بينه فراسخ كثيرة. فقال لي: اصعد فوق سطحك ثم التقت يمنة و يسره، ثم ارفع رأسك إلي السماء ثم تنحو نحو القبر فتقول: السلام عليك يا أبا عبدالله، السلام عليك و رحمة الله و بركاته. تكتب لك بذلك زورة و الزورة حجة و عمرة. قال سدير: فربما فعلت ذلك في الشهر أكثر من عشرين مرة [1] .

حنان بن سدير در روايتي به واسطه ي پدرش از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه گفت: «اي سدير، آيا قبر امام حسين عليه السلام را هر روز زيارت مي كني؟ گفتم: نه، فدايت شوم. گفت: چه قدر جفا مي كنيد، در هر ماه چطور؟ گفتم نه. گفت: پس سالي يك بار كه زيارتش مي كني؟ گفتم: اين، گاهي مي شود. گفت: اي سدير، چه قدر به امام حسين عليه السلام جفا مي كنيد، آيا نمي داني كه خداوند تبارك و تعالي را يك ميليون فرشته ي پريشان و خاك آلود است كه براي امام حسين عليه السلام مي گريند، او را زيارت مي كنند و چيزي از خود نمي گويند؟ اي سدير، چرا قبر امام حسين عليه السلام را هر هفته پنج بار، يا در هر روز يك بار، زيارت نمي كني؟ گفتم: فدايت گردم، ميان ما و قبر او فرسنگ هاي زيادي فاصله است.

امام صادق عليه السلام به من گفت: پشت بام خانه ات برو، به چپ و راست نگاه كن، سرت را به سوي آسمان بلند كن، سپس به سوي قبر امام حسين عليه السلام رو بگردان و بگو: درود بر تو يا أبا عبدالله، درود و رحمت خدا و بركت هايش بر تو باد. اگر اين كار را بكني، براي تو يك زيارت نوشته مي شود، زيارتي كه معادل يك حج و عمره


است.

سدير گويد: پس از آن گاهي در ماهي بيش از بيست بار آن كار را انجام مي دادم.»