بازگشت

تشنگي و ياد امام حسين


عن داود بن كثير الرقي، قال: كنت عند أبي عبدالله عليه السلام أذا استشقي الماء، فلما شربه رأيته و قد استعبر و أغر و رقت عيناه بدموعه، ثم قال: يا داود، لعن الله قاتل


الحسين، فما أنغض ذكر الحسين للعيش! إني ما شربت ماء باردا إلا و ذكرت الحسين و ما من عبد شرب الماء فذكر الحسين و لعن قاتله إلا كتب الله له مائة ألف حسنه و محاعنه مائة ألف سيئة و رفع له مائة ألف درجة و كان كأنما أعتق مائة أعتق مائة ألف نسمة و حشره الله يوم القيامة أبلج الوجه. [1] .

داود بن كثير رقي گويد: «نزد امام صادق عليه السلام بودم كه آب خواستي، وقتي نوشيد، ديدم كه مي خواهد گريه كند و اشك در چشمانش حلقه زد. سپس گفت:اي داود، خدا، كشنده ي حسين را لعنت كند. ياد مظلوميت حسين زندگي را چه قدر ناگوار مي سازد!من هر گاه كه آب سردي بخورم به ياد حسين مي افتم. هر بنده ي خدايي كه آب نوشد و حسين را ياد كند و كشنده ي او را لعن نمايد، خدا برايش صد هزار نيكي نويسد و صد هزار بدي از او پاك كند، و او را صد هزار درجه فرابرد، و چنان باشد كه صد هزار برده، آزاد كرده باشد، و خدا او را در روز رستاخيز با روي سفيد و درخشان محشور سازد.»


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 205.