بازگشت

در زندان شام


عن الحارث بن كعب، عن فاطمة بنت علي: ثم إن يزيد أمر بنساء الحسين عليه السلام فحبس مع علي بن الحسين عليه السلام في محبس لايكنهم من حر و لا قر حتي تقشرت وجوههم. و لم يرفع بيت المقدس حجر عن وجه الارض إلا وجد تحته دم عبيط. و أبصر الناس الشمس علي الحيطان حمراء كأنها الملاحف المعصفرة، إلي أن


خرج علي بن الحسين بالنسوة و رد رأس الحسين عليه السلام إلي كربلاء. [1] .

حارث بن كعب از فاطمه، دختر علي عليه السلام، نقل مي كند كه: «يزيد دستور داد، خانواده ي حسين عليه السلام را با امام سجاد عليه السلام زنداني كردند، زندان چنان بود كه آنان را از گرما و سرما، نگاه نمي داشت تا آن جا كه صورت هاي آنان پوست انداخت. در بيت المقدس، هر سنگي كه از روي زمين برمي داشتند، خون تازه در زير آن ديده مي شد. و مردم آفتاب را روي ديوارها چنان سرخ رنگ مي ديدند، كه گويي بر آن ها چادرهاي رنگين كشيده شده بود. اين وضع ادامه داشت، تا زماني كه امام سجاد عليه السلام با زنان از شام خارج شدند و سر امام حسين عليه السلام را به كربلا باز گردانيدند.


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 231 - 232.