بازگشت

به خدا حسين كشته شد


عن أبي الصلت الهروي، قال: للرضا عليه السلام يابن رسول الله إن في سواد الكوفة قوما يزعمون أن النبي صلي الله عليه و آله لم يقع عليه السهو في صلوته، فقال: كذبوا لعنهم الله إن الذي اليسهوا هو الله الذي لا إله إلا هو. قال، قلت يابن رسول الله و فيهم قوما يزعمون أن الحسين بن علي عليه السلام لم يقتل و أنه القي شبه علي حنظلة بن اسعد الشامي و أنه رفع إلي السماء كما رفع عيسي بن مريم و يحتجون بهذه الآية: (و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا). [1] .

فقال: كذبوا، عليهم غضب الله و لعنته. و كفروا بتكذيبهم لبني الله في إخباره بأن الحسين بن علي عليه السلام سيقتل. والله لقد قتل الحسين عليه السلام و قتل من كان خيرا من الحسين: اميرالمؤمنين و الحسن بن علي عليهم السلام و ما منا إلا مقتول و إني والله لمقتول بالسم باغتيال من يغتالني، أعرف ذلك بعهد إلي من رسول الله صلي الله عليه و آله أخبره به جبرئيل عن رب العالمين عزوجل.

و أما قول الله عزوجل: «و لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا» فإنه يقول: لن يجعل الله لكافر علي مؤمن حجة. و لقد اخبر الله عزوجل عن كفار قتلوا النبيين بغير الحق و مع قتلهم اياهم لن يجعل الله لهم علي انبيائه عليهم السلام سبيلا من


طريق الحجة. و قد اخرجت ما رويته في هذا المغني في كتاب ابطال الغلو و التفويض. [2] اباصلت هر وي گويد: «به امام رضا عليه السلام گفتم: يابن رسول الله، در حومه ي كوفه گروه هستند كه مي پندارند، بر پيامبر در نمازش، سهوي رخ نمي دهد. گفت: دروغ مي گويند - خدا نفرينشان كند - آن كه سهو نمي كند، همانا خدايي است كه جز او خدايي نيست.

اباصلت گويد: «گفتم: يابن رسول الله، در ميان آن ها گروهي نيز هستند كه مي پندارند، حسين بن علي عليه السلام كشته نشد بلكه شبيه او حنظة بن اسعد شامي را كه در قيافه به او مي ماند، به اشتباه گرفتند و او به آسمان فرابرده شد، همچنان كه عيسي بن مريم فرابرده شده بود و به اين آيه از قرآن استدلال مي كنند: «خدا براي كافران در برابر مؤمنان، هرگز راهي ننهاده است».

امام رضا عليه السلام گفت: دروغ مي گويند - خشم و لعنت خدا بر آنان باد - و با اين انكار، پيامبر خدا را كه خبر داده بود، به زودي حسين بن علي عليه السلام كشته مي شود، تكذيب مي كنند. سوگند به خدا، كه حسين عليه السلام البته كشته شد. و اميرمؤمنان و حسين بن علي عليه السلام كه برتر از حسين عليه السلام بودند نيز كشته شدند و همه ي ما كشته مي شويم. به خدا، من نيز بي گمان با زهر كسي كه با ترور ناگهاني مرا خواهد كشت، كشته مي شوم، اين را من با عهد معهودي كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله دارم، مي دانم كه به او نيز جبرئيل از جانب پروردگار جهانيان خبر داده بود.

اما اين آيه كه: «خدا براي كافران در برابر مؤمنان هرگز راهي ننهاده است»


مي خواهد بگويد كه خدا، كافري را بر مؤمني هرگز داراي دليل و برهان نساخته است. و گرنه خداي عزوجل به تحقيق از كافراني خبر داده است كه پيامبران را به ناحق كشتند و با اين كه آن ها پيامبران را كشتند، باز خدا براي آن ها در برابر پيامبرانش، هرگز راه چيرگي از طريق دليل و برهان، قرار نداده بود.»

شيخ صدوق در ذيل اين حديث مي نويسد: «من احاديث و اخباري را كه در اين موضوع روايت مي كنم، در كتاب ابطال الغلو و التفويض آورده ام. [3] .



پاورقي

[1] سوره‏ي نساء آيه‏ي 141.

[2] شيخ صدوق، عيون الخبار الرضا، ج 2، ص 203 - 204.

[3] مرحوم شيخ صدوق از معدود محدثان دانشوري بود که به سهوالنبي - البته با کيف و کمي که در جاي خود بحث شده - معتقد بود. چنان که از اين حديث و دنباله‏ي آن به وضوح پيداست، گويا شيخ صدوق افزون بر کتاب مذکور (ابطال الغلو و التفويض) آثار يا اثر ديگري نيز در اين خصوص داشته است که سوگمندانه، همچون کتاب نام برده شده و «مقتل الحسين عليه‏السلام» امروزه خبري از آنها نيست. البته پيش و پس از شيخ صدوق، عالمان بزرگ ديگري و بنام ديگري نيز با او هم عقيده بوده‏اند که دانشمند پرآوازه‏ي روزگار ما، مرحوم محقق شوشتري، از جمله‏ي آنان است. ايشان رساله‏ي مستقلي، با عنوان «سهو النبي» نوشته بود که در چاپ نخستين قاموس الرجال، به ضميمه‏ي جلد يازدهم، به صورت سنگي و کليشه‏اي منتشر شده است.

اين نکته گفتني است که از حديث مورد بحث، همچون احاديثي که پيش‏تر درباره‏ي انگشتري امام حسين عليه‏السلام و افسانه‏ي ساربان گذشت، به روشني پيدا است که تحريف در تاريخ عاشورا سابقه‏اي بس ديرينه دارد و امامان معصوم عليهم‏السلام تا مي‏توانستند، با تحريفات عاشورايي مبارزه مي‏کردند.