بازگشت

انگشتر امام حسين


1. عن الصادق جعفر بن محمد، عن أبيه، قال: كان للحسين بن علي عليه السلام خاتمان، نقش أحدهما: لا إله إلا الله، عدة للقاء الله. و نقش الآخر: إن الله بالغ أمره، و كان نقش خاتم علي بن الحسين عليه السلام: خزي و شقي قاتل الحسين بن علي. [1] .

- امام جعفر صادق عليه السلام از پدرش، امام محمد باقر عليه السلام، نقل مي كند كه: «امام حسين عليه السلام دو انگشتر داشت كه نقش نگين يكي «لا إله إله الله، عدة للقاء الله» بود (لا له الا الله ذخيره اي براي ديدار خداست) و نقش نگين ديگري: إن الله بالغ امره بود (البته خدا به كارش مي رسد).

و نقش نگين امام سجاد عليه السلام، چنين بود: «خزي و شقي قال الحسين بن علي» (كشنده ي حسين بن علي، خوار و بدبخت شد).

2. عن أبي الحسين علي بن موسي الرضا عليه السلام قال... و كان نقش خاتم محمد صلي الله عليه و آله: لا إله إلا الله، محمد رسول الله. و كان نقش خاتم أميرالمؤمنين عليه السلام: الملك لله. و كان علي بن الحسين عليه السلام: العزة لله. و كان نقش خاتم الحسين عليه السلام إن الله بالغ أمره. و كان علي بن الحسين عليه السلام. و كان نقش خاتم جعفر بن محمد عليه السلام: الله وليي و عصمتي من خلقه. و كان نقش خاتم أبي الحسن موسي بن جعفر عليه السلام: حسبي الله.

قال الحسين بن خالد: و بسط أبوالحسن الرضا عليه السلام كفه و خاتم أبيه في إصبعه


حتي أراني النقش. [2] .

(شيخ صدوق در حديث مفصلي از امام رضا عليه السلام نقل مي كند كه آن حضرت در بخش پاياني سخنانش گفت): نقش نگين انگشتري حضرت محمد صلي الله عليه و آله:«لا اله الا الله، محمد رسول الله»، بود. و نقش نگين انگشتري اميرالمؤمنين عليه السلام: «الملك لله» (هستي، تنها خدا راست)، بود و نقش نگين انگشتري امام حسن عليه السلام: «العزه لله» (عزت، تنها خدا راست)، بود و نقش نگين انگشتري امام حسين عليه السلام: «إن الله بالغ أمره» (البته خدا به كارش مي رسد)، بود و امام سجاد انگشتري پدرش، امام حسين عليه السلام را به دست مي كرد و امام محمد باقر عليه السلام، نيز انگشتري امام حسين عليه السلام را در انگشت داشت و نقش نگين انگشتري امام جعفر صادق عليه السلام: «الله وليي و عصمتي من خلقه» (خدا، مولاي من و نگهدارنده ام از گزند آفريدگانش است)، بود و نقش نگين انشگتري پدرم امام موسي بن جعفر عليه السلام: «حسبي الله» (خدا مرا بس است)، بود»

حسين، پسر خالد - راوي حديث - گويد: «امام رضا عليه السلام دستش را گشود و به سوي من دراز كرد و نقش نگين انگشتري پدرش را كه در انگشتش بود، نشانم داد.»

3. عن محمد بن مسلم، قال: سألت الصادق جعفر بن محمد عليه السلام عن خاتم الحسين بن علي إلي من صار؟ و ذكرت به أني سمعت أنه أخذ من إصبعه فيما أخذ. قال: ليس كما قالوا، إن الحسين عليه السلام أوصي إلي ابنه علي بن الحسين عليه السلام و جعل خاتمه في إصبعه و فوض إليه أمره، كما فعله رسول الله صلي الله عليه و آله بأميرالمؤمنين عليه السلام


و فعله أميرالمؤمنين بالحسن عليه السلام و فعله الحسن بالحسين عليه السلام ثم صار ذلك الخاتم إلي أبي بعد أبيه و منه صار إلي، فهو عندي و اني لألبسه كل جمعة و أصلي فيه.

قال محمد بن مسلم: فدخلت أليه يوم الجمعة و هو يصلي، فلما فرغ من الصلاة مد إلي يده، فرأيت في إصبعه خاتما لا إله الله عدة عدة للقاء الله، فقال: هذا خاتم جدي أبي عبدالله الحسين بن علي عليه السلام. [3] .

از محمد بن مسلم نقل است كه: «از امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدم كه انگشتري امام حسين عليه السلام به چه كسي رسيد؟ و به او گفتم كه من شنيده ام، آن نيز در ميان چيزهايي كه غارت شد، به يغما رفت. امام صادق عليه السلام گفت: چنان نيست كه مي گويند. بلكه امام حسين عليه السلام آن را به پسرش، امام سجاد عليه السلام سپرد و خود انگشترش را در انگشت او كرد و كارش (امامت) را به او واگذار نمود، همچنان كه رسول خدا، به اميرالمؤمنين عليه السلام واگذار كرده بود و اميرمؤمنان به امام حسن عليه السلام و امام حسن عليه السلام به امام حسين عليه السلام سپرده بود. سپس آن انگشتري بعد از پدر پدر من، به پدرم رسيده بود كه از او نيز به من رسيده است و اينك پيش من است و من هر جمعه، آن را در انگشتم مي كنم و با آن نماز مي خوانم.»

محمد بن مسلم گويد: «روز جمعه اي، به پيش او رفتم و او در حال نماز بود. از نماز كه فارغ شد دستش را به سوي من دراز كرد و من در انگشتش، انگشتري ديدم كه نقش نگينش چنين بود: «لا إله إلا الله عدة للقاء الله» و گفت: اين است انگشتري جدم، ابوعبدالله، حسين بن علي عليه السلام.» [4] .



پاورقي

[1] همان، ص 193 - 194، قسمت اخري حديث (نقش نگين انگشتر امام سجاد عليه‏السلام) را شيخ به همين صورت در عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 56 نيز نقل کرده است.

[2] نقل با تقطيع از: شيخ صدوق، الأمالي، ص 541 - 543؛ همو، عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 54 - 56.

[3] شيخ صدوق، ص 207 - 208.

[4] از اين حديث فهميده مي‏شود که داستان شتربان، افسانه‏اي بيش نيست. در کتاب‏هاي روضه، داستاني را با آب و تاب براي گرياندن مردم نقل مي‏کنند، که «بجدل» نام، يا شخص ديگري که ساربان امام حسين عليه‏السلام بود، انگشت سيدالشهداء را بريد و انگشتري حضرتش را به تاراج برد. اين داستان ساختگي، انواع مختلفي به خود گرفته است. گاهي نزاع ميان ساربان و پيکر بي‏سر امام، بر سر يک انگشتري و گاهي ديگر بر سر يک کمربند زرين و گاهي چيز ديگر است. نه تنها هيچ سند يا مدرکي، حتي يکي از اين داستان‏ها را تأييد نمي‏کند، بلکه مدارک، و دلائل فراواني، ساختگي بودن آن‏ها را نشان مي‏دهد. يکي از آن اسناد و دلائل، همين حديث اخير است و ديگري، حديثي است که پيش از اين حديث، از دو کتاب شيخ صدوق (الامالي و عيون اخبار الرضا) نقل شد که امام رضا عليه‏السلام فرمود: «انگشتري امام حسين عليه‏السلام به جانشين او پسرش امام سجاد عليه‏السلام رسيد و امام چهارم پس از پدر، هميشه آن را در انگشت داشت.» و روشن‏ترين مدرک بر رد اين داستان، همين حديث اخير است که محمدبن مسلم آن را از امام صادق عليه‏السلام نقل مي‏کند. و محمد بن مسلم، کسي است که رجال شناسان و راوي پژوهان شيعه، برترين و رساترين ثنايا و ستايش‏ها را در حق وي نوشته‏اند. او نخستين کس از چهار کسي است که «اوتاد الارض و أعلام الدين» وصف شده‏اند. در مورد او نوشته‏اند: «و کان من أوثق الناس»....(ر. ک: محقق شوشتري، قاموس الرجال، ج 9، ص 572 - 582)

در اين حديث، محمد بن مسلم مي‏گويد: به امام صادق عليه‏السلام گفتم: «شنيده‏ام که انگشتري امام حسين عليه‏السلام را در کربلا به يغما بردند» و امام صادق عليه‏السلام با صراحت آن را انکار مي‏کند و مي‏گويد: چنين نيست که مي‏گويند.»

ما، پيش‏تر در کتاب «تحريف‏شناسي عاشورا و زندگاني امام حسين عليه‏السلام» به تفصيل از افسانه‏ي ساربان سخن گفته، مدارک و دلائل ساختگي بودن آن را توضيح داده‏ايم و در اين چکيده‏ي آن را با برخي اشارات آورديم. براي تفصيل، به آن مراجعه شود.