بازگشت

شهادت عبدالله بن مسلم


و برز من بعده عبدالله بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب، و أنشأ يقول:



أقسمت لاأقتل إلا حرا

و قد وجدت الموت شيئا مرا



أكره أن أدعي جبانا فرا

إن الجبان من عصي و فرا



فقتل منهم ثلاثه ثم قتل.... [1] .

و بعد از «نافع بن هلال جملي»، «عبدالله» پسر «مسلم بن عقيل بن أبي طالب» به آوردگاه شتافت كه چنين رجز مي خواند:

- سوگند خورده ام كه جز با آزادگي، كشته نشوم و گرچه مرگ را چيزي تلخ يافته ام، دوست ندارم ترسويي خوانده شوم كه از ميدان گريخته است؛ كه، آن كه خدا را نافرماني كند و بگريزد، ترسو است.

سپس سه تن از آنان را كشت و خود نيز كشته شد. [2] .


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 225، ادامه‏ي حديث پيشين.

[2] رجز اين شهادت، درست در وزن و قافيه‏ي رجز مسلم بن عقيل است که در کوفه، هنگام مصاف با دشمن، آن را مي‏خواند (ر. ک: تاريخ الطبري، ج 5 ص 374 «شيخ، الارشاد، ج 2، ص 58؛ مسعودي، علي بن الحسين، مروج الذهب، ج 3، ص 58 - 59؛ نويري، نهاية الارب، ج 20، ص 400) و مصرع نخست، دقيقا همان مصرع نخستين رجز ايشان است. تو گويي، پسر (عبدالله بن مسلم)، رجز پدر را پس از شهادت او، از کوفيايي که آن روز، شاهد شهادت مسلم بن عقيل بودند و سپس در کربلا به حسين پيوستند، شنيده بود که خود نيز هنگام رزم و شهادت، نظير آن را با اقتباس مصرع اولش مي‏سرايد و با همان رجز به ديدار پدر مي‏شتابد.