بازگشت

شهادت عبدالله بن عمير


و برز من بعده ]ابو[ وهب بن وهب و كان نصرانيا أسلم علي يدي الحسين عليه السلام هو و أمه ]زوجتة[ فاتبوه إلي كربلاء، فركب فرسا و تناول بيده عمود الفسطاط، فقاتل و قتل من القوم سبعة أو ثمانية، ثم استؤسر، فأتي به عمر بن سعد فأمر بضرب عنقه، فضربت عنقه و رمي به ألي عسكر الحسين و أخذت أمه


]أمرأته[ سيفه و برزت، فقال لها الحسين عليه السلام يا أم وهب، إجلسي فقد وضع الله الجهاد عن النساء، إنك و ابنك ]زوجك[ مع جدي محمد صلي الله عليه و آله في الجنة.... [1] .

پس از يزيد بن زياد، ابووهب بن وهب [2] به ميدان رفت. او پيش تر نصراني بود كه خود و مادرش ]همسرش[ به دست حسين عليه السلام اسلام آوردند و تا كربلا با او آمدند. او بر اسبي سوار شد و ستون خيمه اي به دست گرفت و جنگيد. پس از آن كه از گروه مقابل، هفت يا هشت نفري را كشت، اسير شد، او را به پيش عمرسعد بردند و او دستور داد گردنش را بزنند. گردنش را زدند و سرش را به سوي سپاه حسين عليه السلام پرتاب كردند. مادرش ]زنش[ شمشير او را برداشت و به سوي ميدان رفت. امام حسين عليه السلام به وي گفت: ام وهب، بنشين كه جهاد از زنان برداشته شده است، تو و پسرت ]شوهرت[ در بهشت، با جدم محمد صلي الله عليه و آله خواهيد بود. [3] .


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 225، در ادامه‏ي حديث پيشين.

[2] و به عبارت درست: عبدالله بن عمير کلبي.

[3] درباره‏ي نام، نسب و نسبت اين شهيد با زني که در کربلا به همراهش بود، اختلاف‏هاي بسيار ديده مي‏شود و خلاصه‏ي آن به ترتيب زير است:

1 - وهب بن وهب که آن زن نيز به نام ام‏وهب مادرش؛

2. وهب بن عبدالله؛

3. وهب بن جناب؛

4. وهب بن حباب؛

5. وهب الکلبي؛

6. ابووهب، عبدالله بن عمير کلبي عليمي.

بنابر قول اخير و اصلح، نام او «عبدالله بن عمير کلبي عمير» و کنيت او «ابووهب» و آن زن، همسرش بود که با کنيت «ام‏وهب» شناخته مي‏شد، هم چنان که خود، با کنيه‏ي «ابووهب» خوانده مي‏شد. (شيخ طوسي، رجال الطوسي، ص 78 و 104؛ بلاذري، انساب الاشراف، ص 190؛ طبري، تاريخ الطبري، ج 5، ص 436، 429 - 430 و 438؛ شيخ الإرشاد، ج 2، ص 101؛ طبرسي، فضل بن حسن، ج 1، ص 461)

مرحوم محقق شوشتري، در اين باره به تفصيل سخن گفته است. (شوشتري، محمدتقي، الاخبار الدخيله، ج 1، ص 68؛ همو، قاموس الرجال، ج 6، ص 544 - 546؛ ج 10، ص 448، و ص 450 - 452 و 454 و 456) چکيده‏ي پژوهش‏هاي وي چنين است که نام و نسب اين شهيد، «عبدالله بن عمير کلبي عليمي» بود و آن زن که با کنيت «ام‏وهب» خوانده مي‏شد، مادرش نبود بلکه زنش بود که کنيت، از نام پسر گرفته بود.

تحريف نام اين شهيد، و اين همه نام‏هاي مختلف از آن‏جا ناشي شده که زن او را مادرش تصور کرده‏اند و از آن که وي به «ام‏وهب» شناخته مي‏شد آن را نقل به معنا (مادر وهب) کرده‏اند، در نتيجه نام وي را نيز، وهب پنداشته‏اند. همچنين در اثر ناخوانا و مغشوش بودن نسخه‏هاي خطي، نام «ابوجناب» که راوي مبارزه و شهادت شهيد است به صورت ناقص «جناب» خوانده شده و از طرفي همين را پدر شهيد پنداشته‏اند بنابراين او را «وهب بن جناب» خوانده‏اند. بالاخره با مرور زمان و با افتادن نقطه، جناب را به «حباب» تبديل کرده و او را «وهب بن حباب» ناميده‏اند.

محقق شوشتري درباره‏ي اين بخش از امالي شيخ صدوق مي‏نويسد: «نسخه، مشحون از تصحيف است... و اضافاتي که از حاشيه به متن رسوخ کرده از کسي بوده است که به ضرس قاطع، مي‏توان گفت، طعم علم از نچشيده بود.». (قاموس الرجال، ج 10، ص 456).