امام حسين با يارانش سخن مي گويد
عن أبي عبدالله عليه السلام قال: خرج الحسين بن علي عليه السلام علي أصحابه فقال: أنها الناس أن الله ذكره ما خلق العباد إلا ليعرفوه فإذا عرفوه عبدوه فإذا عبدوه
إستغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: يابن رسول الله بأبي أنت و أمي فما معرفة الله؟ قال: معرفة أهل كل زمان إمامه الذي يجب عليهم طاعته.
قال مصنف هذا الكتاب: يعني بذلك أن يعلم أهل كل زمان أن الله الذي لايخليهم في كل زمان عن أمام معصوم، فمن عبد ربا لم يقم لهم الحجة فأنما عبد غيرالله عزوجل. [1] .
از امام صادق عليه السلام نقل است كه: حسين بن علي عليه السلام، به پيش يارانش آمد و گفت: اي مردم! خداي - جل ذكره - بندگانش را نيافريد، مگر براي اين كه او را بشناسند و آن گاه كه او را شناختند، عبادتش كنند و آن گاه كه او را عبادت كردند، با عبادت او، از عبادت هر كه جز او، بي نياز شوند در اين حال، مردي به ا و گفت: پدر و مادرم فدايت، يابن رسول الله، شناخت خدا چيست؟ گفت: به اين كه مردمان هر عصري، امام خويش را - كه خدا طاعتش را بر آنان، واجب كرده است - بشناسند.»
شيخ صدوق در ذيل حديث مي نويسد: منظور امام، اين است كه مردمان هر عصري بدانند كه خدا، همان كسي است كه آن ها را در هيچ عصر و زماني بدون امام معصوم، نمي گذارد. در نتيجه، هر كس خدايي را عبادت كند كه حجت خويش را بر مردم به پا نداشته است (خدايي كه رهبري معصوم بر مردم، معين نكرده است)، در حقيقت، غير خدا را عبادت كرده است. [2] .
پاورقي
[1] شيخ صدوق، علل الشرايع، ص 9.
[2] به عبارت ديگر، آنان که اطاعت از هر زمامداري را با لقب «اوليالامر» يا «ولي امر»، واجب ميشمردند و عبادت خدا را بدون اطاعت از اوليالامرهايي چون يزيد، محال و ناممکن مينمودند در واقع غيرخدا را ميپرستيدند.
از اين حديث و نظائر آن، به وضوح فهميده ميشود که در آن روزگار، به ويژه در آستانهي فاجعهي عاشورا، بنياميه تا ميتوانستند، اسلام و قرآن را به نفع خود و حکومت خود استخدام کرده بودند و با استحمار مردم، مفاهيم و تعاليم مذهبي را به نفع خويش مصادره نموده بودند براي فهم دقيق ترفند آنان در اين کار، به حديث زير نيز توجه کنيد:
عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: إن بنياميه اطلقوا للناس تعليم الايمان و لم يطلقوا تعليم الشرک لکي اذا حملوهم عليه لم يعرفوه. (فيض کاشاني، محسن، الوفي، ج 4، ص 255 به نقل از الکافي)
از امام صادق عليهالسلام نقل است که: بنياميه آموزش ايمان را براي مردم آزاد کردند، امام مردم را در آموزش شرک، آزاد نگذاشتند، تا هر وقت خواستند آنان را بر شرکورزي وا دارند، آن را نشناسند و نفهمند.