بازگشت

شهادت امام حسين از زبان امام حسن


عن الصادق جعفربن محمد، عن أبيه، عن جده عليهم السلام: أن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام دخل يوما الي الحسن عليه السلام فلما نظر اليه بكي، فقال له: ما يبكيك يا أبا عبدالله؟ قال: أبكي لما يصنع بك. فقال له الحسن عليه السلام: ان الذي يؤتي إلي سم يدس إلي فأقتل به، و لكن لايوم كيومك يا أبا عبدالله، يزدلف اليك ثلاثون ألف رجل، يدعون أنهم من أمة جدنا محمد صلي الله عليه و آله و ينتحلون دين الاسلام، فيجتمعون علي قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمتك و سبي ذراريك و نسائك، و انتهاب ثقلك، فعندها تحل ببني أمية اللعنة، و تمطر السماء رمادا و دما. و يبكي عليك كل شيي ء


حتي الوحوش في الفوات و الحيتان في البحار. [1] .

امام صادق عليه السلام از پدرش، امام باقر عليه السلام و او از جدش، امام سجاد عليه السلام، روايت مي كند كه: «حسين بن علي عليه السلام به پيش برادرش امام حسن عليه السلام آمد، و چون او را ديد، گريه كرد. امام حسن عليه السلام به او گفت: يا اباعبدالله، به چه مي گريي؟ گفت: بر ستمي كه بر تو مي رود. امام حسن عليه السلام به او گفت: آن چه به من مي رسد زهري است كه با دسيسه به من مي خورانند و من با آن كشته مي شوم، اما هرگز روزي، چون روز شهادت تو نخواهد بود يا أباعبدالله. سي هزار مردي كه ادعا مي كنند، از أمت جد ما، محمد صلي الله عليه و آله هستند و خود را به دين اسلام مي بندند، با ازدحام به سوي تو مي تازند. آن ها براي كشتن تو، ريختن خونت، هتك حرمتت، اسيركردن اهل و عيالت، و نيز براي غارت بار و بنه ات، گرد هم مي آيند. آن گاه است كه نفرين الهي بر بني اميه فرود آيد و از آسمان، خاكستر و خون ببارد. همه ي آفريدگان، حتي حيوانات وحشي در صحراها، و ماهيان در دريا بر تو بگريند.» [2] .


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 177 - 178.

[2] در اين حديث شريف، عبارت «لايوم کيومک يا أبا عبدالله» بسيار مهم و حائز اهميت است. اين عبارت را افزون بر شيخ صدوق، ديگر دانشوران شيعي نيز، روايت کرده‏اند (ر. ک سيد ابن طاووس، الملهوف، ص 9؛ ابن‏نما، مثيرالاحزان، ص 23) و اين سخن که هرگز روزي چون روز عاشورا نيست، علاوه بر آن که در اين حديث از امام حسن مجتبي عليه‏السلام و سپس با تأييد امام سجاد عليه‏السلام و امام باقر عليه‏السلام و امام صادق عليه‏السلام روايت مي‏شود، در حوادث و مواقع مختلف نيز گفته شده و بر آن تأکيد شده است که در اين جا به دو مورد، اشاره مي‏کنيم:

1 - شيخ صدوق به سند خويش از امام سجاد عليه‏السلام نقل مي‏کند که حضرت گفت: «لا يوم کيوم الحسين عليه‏السلام».)شيخ صدوق، الأمالي، ص 547)

2 - علامه حلي به نقل از «احمد بن يحيي بلاذري» (متوفاي 279 ه.ق)، صاحب کتاب «انساب الاشراف»، نقل مي‏کند که عبدالله بن عمر نيز مي‏گفت:

«لا يوم کيوم قتل الحسين». (علامه‏ي حلي، نهج الحق و کشف الصدق، ص 356)

با اين همه جاي بسي شگفتي است که سخني بدون دليل و مدرک و سند، به امام صادق عليه‏السلام نسبت داده مي‏شود و شبانه‏روز از رسانه‏هاي عمومي و در محافل مذهبي، تبليغ و ترويج مي‏شود که آري: «کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا»! غافل از اين که اين سخن ساختگي را؛ هرگز سندي و حتي به صورت مرسل و مقطوع يا ضعيف و سست هم نيست. چنان مي‏نمايد که اين عبارت، شعار يا شعري، از شاعري وابسته به حزبي مسلح و جنگ طلب باشد.

معنا و مفهوم اين شعار، به فرقه‏ي زيديه يا کيسانيه و ثقفي بيشتر برازنده است تا به مذهب عدل علوي، يا تشيع سبز حسني و حسيني و سجادي. به نظر ما، اين سخن با شيعه‏ي اثناعشري و مذهب جعفري، نمي‏تواند نسبتي داشته باشد. رئيس مذهب با امام جعفر صادق عليه‏السلام است که بزرگ‏ترين شاخصه‏اش همچون پدرش، امام محمد باقر عليه‏السلام (باقرالعلوم)، دانش و بحث و درس است. اصولا در مذهب جعفري و اماميه، امامت بيشتر به معناي هدايت است و امام بيش از هر چيز با علم و دانشش شناخته مي‏شود؛ برخلاف زيديه که امام در ميان آن‏ها نخست با خون و شمشير شناخته مي‏شود و نخستين شرط و مهم‏ترين امتياز به عقيده آن‏ها در امامت و امام، همانا قيام مسلحانه و «قائم بالسيف» بودن امام است و چنان به نظر مي‏رسد که اين سخن ناسخته از زيديه سرچشمه گرفته است که کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا!

به ميان کشيدن اين سخن که بالاخره هر روز، حق و باطل در تصادم و تعارضند، نيز معالطه‏اي بيش نيست چرا که در مقابله با باطل، آن چه که همواره لازم و ضروري است، معرفت و دانش است، و حق هميشه با صراحت دانش و صداقت منطق، پيروز و سربلند است چنان که در سيره‏ي سبز پيشوايان هادي و هاديان صادق، به وضوح ديده، مي‏شود. کوتاه سخن، اين که تنها در دفع و رفع باطل است که جنگ و جهاد به حق، تحميل مي‏گردد وگرنه حق را به ما هو حق نيازي به شمشير و خون و احتياجي به کربلاکاري و عاشوراسازي مستمر نيست.