بازگشت

روايت رؤياي ام ايمن


عن ابي عبدالله عليه السلام قال: أقيل جيران أم أيمن إلي رسول الله صلي الله عليه و آله فقالوا: يا رسول الله إن أم ايمن لم تنم البارحة من البكاء، لم تزل تبكي حتي اصبحت. قال: فبعث رسول الله صلي الله عليه و آله إلي أم أيمن فجاءته، فقال لها: يا أم أيمن لاأبكي الله عينيك، إن جيرانك أتوني و أخبروني أنك لم تزلي الليل تبكين أجمع، فلا أبكي الله عينيك ماالذي أبكاك؟

قالت: يا رسول الله رأيت رؤيا عظمة شديدة، فلم أزل أبكي الليل أجمع. فقال لها رسول الله صلي الله عليه و آله: فقصيها علي رسول الله، فإن الله و رسوله أعلم. فقالت: تعظم علي أن أتكلم بها. فقال لها: إن الرويا ليست علي ماتري فقصيها علي رسول الله.

قالت: رأيت في ليلتي هذه كأن بعض اعضائك ملقي في بيتي.

فقال لها رسول الله صلي الله عليه و آله: نامت عينك يا ام أيمن، تلد فاطمة الحسين عليه السلام فكان يوم السابع، أمر رسول الله صلي الله عليه و آله فحلق رأسه و تصدق بوزن شعره فضة و عق عنه، ثم هيأته أم أيمن و لفته في برد رسول الله صلي الله عليه و آله ثم أقبلت به إلي رسول الله صلي الله عليه و آله


فقال صلي الله عليه و آله: مرحبا بالحامل والمحمول، يا أم أيمن هذا تأويل رؤياك. [1] .

از امام صادق عليه السلام روايت است كه گفت: «همسايگان ام ايمن به پيش پگاهان گريسته است. پيامبر صلي الله عليه و آله آمدند و گفتند: اي رسول خدا، ام ايمن ديشب از گريه نخوابيده و تا پگاهان گريسته است. پيامبر صلي الله عليه و آله كسي را به سراغ ام ايمن فرستاد و او نزد پيامبر صلي الله عليه و آله حاضر شد. رسول خدا به وي گفت: اي ام ايمن، همسايگانت به من خبر دادند كه تو شب تا سحر مي گريستي؛ چشمانت گريان مباد! براي چه مي گريستي؟

گفت: اي رسول خدا رؤياي سخت و بزرگي ديدم و از آن، همه ي شب را تا سحر گريستم.

رسول خدا صلي الله عليه و آله به وي گفت: خواب خود را به پيام آور خدا حكايت كن كه خدا و پيامبرش داناترند. ام ايمن گفت: براي من سخت است كه از آن سخن گويم. رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: حقيقت رؤيا چيز ديگري است و چنان نيست كه در خواب ديده مي شود پس آن را براي رسول خدا حكايت كن!

ام ايمن گفت: ديشب در خواب ديدم كه پاره اي از اعضاي تو، در خانه ي من افتاده است. رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: اي ام ايمن آسوده باش كه فاطمه، حسين را به دنيا خواهد آورد و تو وي را پرستاري كرده، شيرش خواهي داد و به اين ترتيب پاره اي از اعضاي من در خانه ي تو خواهد بود.

و آن گاه كه فاطمه، حسين را به دنيا آورد و روز هفتم فرارسيد، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود تا موي سر نوزاد را تراشيده هم وزنش، نقره تصديق كنند و برايش گوسفندي قرباني نمايند؛ سپس ام ايمن وي را مرتب ساخته، در عباي


رسول خدا پيچيد و به پيش پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آورد. رسول خدا صلي الله عليه و آله گفت: مرحبا به حامل و محمول! اي ام ايمن، اين تعبير خواب تو است.»


پاورقي

[1] شيخ صدوق، الأمالي، ص 142 - 143.