بازگشت

شكوه هاي سيدالشهداء و ياران آن حضرت


حضرت صادق عليه السلام فرمودند:

«فيقوم الحسين عليه السلام مخضبا بدمه هو و جميع من قتل...»؛

پس بعد از آن كه امام حسن عليه السلام شكوه ي خود را تمام مي كند، ناگاه امام حسين عليه السلام با شهدايي كه در پيش روي او شهيد شدند، با بدن هاي خون آلود و اعضاي در خون غلطيده برمي خيزند.

همين كه پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم را نظرش بر فرزندش مي افتد و بدن به خون رنگينش را مي بيند به گريه درمي آيد و جميع اهل آسمان و زمين به گريه درمي آيند.

«و تصرخ فاطمة، فتزلزل الأرض و من عليها»؛

چون چشم فاطمه عليهاالسلام بر بدن غرقه به خون فرزندش مي افتد به خروش درمي آيد و چنان نعره اي مي زند كه زمين و آنچه بر روي آن است به تزلزل درمي آيد و اميرالمؤمنين عليه السلام و حسن عليه السلام در جانب راست پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و فاطمه عليهاالسلام در جانب چپ او و حمزه ي سيدالشهداء عليه السلام در جناب راست حسين عليه السلام و جعفر طيار عليه السلام در جانب چپ و با اين هيئت نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي آيد.

پس جناب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم او را بر سينه مي چسباند و مي فرمايد:

«يا حسين! فديتك قرت عيناك و عيناي فيك»؛

فداي تو شوم اي حسين! غم مخور كه روشني ديده ي من و روشني ديده ي تو، در توست.

پس خديجه عليهاالسلام دختر خويلد، با فاطمه عليهاالسلام مادر اميرالمؤمنين عليه السلام مي آيند و محسن عليه السلام شهيد سقط شده را بر روي دست گرفته مي آورند، شيون كنان و نعره زنان فاطمه عليهاالسلام مي گويد:

(هذا يومكم الذي كنتم توعدون...)؛ [1] امروز، روز وعده ي شماست.


مفضل گويد: آنگاه حضرت صادق عليه السلام آن قدر گريست كه محاسن مباركش از آب ديده اش، تر شد.

سپس فرمود:

«لا [قرت] عين لا تبكي عند هذا الذكر»؛

چشمي روشن نگردد كه به هنگام ياد كردن اين مصيبت، گريان نگردد.

مفضل نيز به گريه درآمد و گريه بسياري كرد، پس عرض كرد:

«يا مولاي! ما في الدموع»؛ اي مولاي من! در اين گريه ها چيست؟

يعني اين اشك هايي كه در اين مصيبت ريخته مي شود، چه ثوابي دارند؟

حضرت فرمود:

«ما لا يحصي»؛ آن قدر منافع و اجر و حسنه در آن است كه احصا نمي توان كرد...

مفضل مي گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود:

در آن وقت فاطمه عليهاالسلام برمي خيزد و رو به بارگاه كبريايي مي آورد و مي گويد:

«اللهم أنجز وعدك و موعدك لي فيمن ظلمني و غصبني، و ضربني و جزعني ثكل أولادي [2] »؛

خداوندا! به وعده ي وفا كن و داد مرا از كساني كه بر من ظلم نمودند و حق مرا غصب كردند و مرا زدند و اولاد مرا كشتند و مرا در مصيبت اولادم مصيبت زده كردند، بگير.

[امام صادق عليه السلام] فرمود:

در اين هنگام، ملائكه ي هفت آسمان و حمله ي عرش و سكان آسمان و هر چه در دنياست و هر چه در تحت الثري مي باشد، همگي گريه كرده و به سوي خدا ناله مي كنند و به درگاه الهي مي خروشند.


پس احدي از كساني كه با ما مقاتله كرده و بر ما ظلم كردند و كساني كه راضي بودند به آنچه بر ما رسيد، نمي مانند «الا قتل في ذلك اليوم ألف قتلة»؛ مگر آن كه در آن روز هزار مرتبه او را مي كشند.

اين حديث بسيار طولاني است كه موضع حاجت به نهج اختصار ذكر يافت. [3] .


پاورقي

[1] سوره‏ي انبياء: آيه‏ي 103.

[2] در بحارالانوار آمده: «بکل أولادي».

[3] بحارالانوار: 35-1/53.