بازگشت

اشاره اي به چگونگي ظهور حضرت صاحب الأمر


در اين باره حديثي است كه مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده، اين حديث در كيفيت ظهور صاحب الأمر عليه السلام و احوالات آن حضرت است و حديث بسيار طويلي است كه در مجلد غيبت از «بحارالانوار» و غيره مذكور است.

در اين حديث، مفضل از امام صادق عليه السلام سؤالات غريبه كرده و حضرتش جواب فرموده اند. در قسمتي از حديث آمده: امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

بعد از آن كه حضرت مهدي - عجل الله فرجه الشريف - در مكه ظاهر مي شود و در آنجا انصار به دور او اجتماع مي كنند و ملائكه و نجباي جن با او بيعت مي نمايند و نقباي از انس با او بيعت مي كنند و اهل مكه را دعوت مي كند و با او بيعت مي كنند و بر آنان يكي از اهل بيت خود را خليفه مي كند و از آن جا به دارالهجرت، ما بين كوفه و نجف مي آيد.

آنگاه امام صادق عليه السلام امور غريبه ي چندي بيان فرمودند، سپس فرمودند:

از آنجا به سوي مدينه مي رود، هنگامي كه به مدينه رود، امر عجيبي چند از او ظاهر شود كه باعث سرور مؤمنين و حزن كافرين گردد.


امام صادق عليه السلام آن امور را نيز بيان فرموده و ادامه مي دهد:

پس سيد حسني ظهور نمايد و با او بيعت مي كند، و براي طلب سفياني به دمشق مي رود و او را از بين مي برد.

حضرت فرمود:

آنگاه حسين بن علي عليهماالسلام با دوازده هزار صديق و هفتاد و دو نفر از كساني كه در خدمتش شهيد شدند، ظاهر مي شوند...

«فيالك عندها من كرة زهراء ورجعة بيضاء»؛

پس بيرون مي آيد صديق [اكبر] اميرالمؤمنين عليه السلام و قبه ي نوراني سفيدي در نجف از براي او برپا مي شود، كه ركني از آن در نجف، ركني در صنعاي يمين، ركني در مدينه ي طيبه و ركني در بحر مي باشد.

گويا نظر مي كنم و مي بينيم مصابيح و قنديل هاي آن را كه در ميان آسمان و زمين روشني مي دهد، زياده از روشني آفتاب و ماه، در آن وقت، ظاهر و باطن هر كس ظاهر مي شود كه: (يوم ترونها تذهل كل مرضعة عما أرضعت و تضع كل ذات حمل حملها و تري الناس سكاري و ماهم بسكاري و لكن عذاب الله شديد). [1] .

آنگاه حضرت صادق عليه السلام فرمود:

«ثم يظهر السيد الأجل [2] رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في أنصاره و المهاجرين اليه، و من آمن به و صدقه و استشهد معه»؛

پس سيد اجل و آقاي بزرگوار و ختم انبيا، پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم با انصار و مهاجرين و كساني كه به او ايمان آورده اند و او را تصديق نموده اند و با او شهيد شده اند، ظاهر مي شود.

و كساني را كه او را تكذيب كردند، يا در نبوت او شك داشتند و كساني را كه به او كافر شده اند و او را رد كردند و گفتند كه: او ساحر و كاهن است و مجنون و معلم و شاعر و از خواهش نفس سخن مي گويد و كساني را كه با او محاربه و مقاتله كردند؛ همه را حاضر


مي نمايد، ايشان را به حق قصاص مي كند تاايشان به كرده هاي خود جزا داده شوند.

مجموع آنچه مذكور شد از مكذبين و شاكين و غيره از زمان ظهور آن حضرت، تا وقت ظهور حضرت مهدي عليه السلام در عصر هر امامي و در هر وقتي، همه حاضر مي شوند، تا به سزاي اعمالشان برسند، و تأويل اين آيه ظاهر شود:

(و نريد أن نمن علي الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثين - و نمكن لهم في الأرض و نري فرعون وهامان و جنودهما...) [3] .

و ظاهر ترجمه ي آيه ي شريفه اين است كه:

مي خواهيم و اراده كرده ايم كه منت گذاريم بر كساني كه در زمين ضعيف شمرده شده اند و بگردانيم ايشان را ائمه وايشان را در زمين وارث گردانيم و همه ي زمين را به تصرف ايشان گردانيم و به فرعون امت وهامان و لشكريانش بنمايانيم.

مفضل گفت: اي سيد من! فرعون وهامان كيست؟

فرمود: اولي و ثاني.

مفضل گفت: اي سيد من! رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و اميرالمؤمنين با مهدي عليه السلام مي باشند؟

امام صادق عليه السلام فرمود:

لابد است از اين كه ايشان، جميع زمين ها را گام زنند. اي والله! حتي ماوراي قاف را.

بلي به خدا قسم! كه ايشان ظلمات و قعر درياها را طي مي نمايند تا آن كه جاي قدمي نمي ماند، مگر آن را طي مي نمايند. و دين خدا را در آن اقامه مي كنند.

گويا مي بينم كه معاشر ائمه در برابر جد خود، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از آنچه به ما رسيده، از امت بعد از او و از اين كه ما را تكذيب كردند، ما را سب و لعن نمودند، تخويف به قتل كردند و آنچه ولات و حكام


جور كردند، از اين كه ما را از حرم ما بيرون نمودند، ما را در حبس انداختند و به وسيله ي زهر شهيد كردند، از همه اينها به آن حضرت شكايت مي كنيم.

در آن وقت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به گريه درمي آيد و مي فرمايد:

به شما نازل نشده، مگر آنچه به جد شما پيش از شما، وارد شده است.


پاورقي

[1] سوره‏ي حج: آيه‏ي 2.

[2] در بحارالانوار آمده: «السيد الأکبر».

[3] سوره‏ي قصص: آيه‏ي 5 و 6.