بازگشت

سخنان خطيب يزيد لعين و اعتراض امام سجاد


سيد بن طاووس رحمه الله و ديگران حكايت خطبه خواند سيدالساجدين عليه السلام را به عبارات مختلفه ذكر كرده اند، آنچه از صاحب «مناقب» و غير آن نقل شده، چنين است:

يزيد ملعون به خطيبي دستور داد تا بر بالاي منبر رود و مردم را به قبايح سيدالشهداء عليه السلام و پدر بزرگوارش و افعال آنان (!!) مطلع نمايد.

آن خطيب ملعون بر بالاي منبر رفت و ناسزاي بسياري به اميرالمؤمنين عليه السلام و سيدالشهداء عليه السلام گفت و معاويه و يزيد را بسيار مدح كرد، خدا دهنش را بشكند.

چون جناب امام زين العابدين عليه السلام اين صحنه را مشاهده نمود، فرياد زد:

«و يلك أيها الخطيب! [1] اشتريت مرضات المخلوق بسخط الخالق؟»؛


واي بر تو! [اي خطيب!] خشم خدا را به رضاي مخلوق اختيار كردي، و خدا را به خشم درآوردي، جاي خود را در جهنم مهيا دار.

و به روايت سيد بن طاووس رحمه الله: اين شعر را كه يكي از دوستان، در مدح اميرالمؤمنين عليه السلام گفته، خواندند:



أعلي المنابر تعلنون بسبه

و بسيفه نصبت لكم أعوادها [2] .



شما بر بالاي منبرها اميرالمؤمنين عليه السلام را لعن مي كنيد و حال آن كه اين منابر به شمشير او برپا شده واگر شمشير او نبود، منبر و محرابي برپا نمي شد.

پس فرمود: اي يزيد! رخصت ده تا بر اين چوب ها بالا روم و كلمه اي چند بگويم كه موجب خشنودي خداوند عالميان و اجر و ثواب حاضران باشد.

آن ملعون قبول نكرد.

اهل مجلس التماس كردند كه او را رخصت ده، مي خواهيم سخن او را بشنويم.

يزيد گفت: اگر بر منبر رود، فرود نمي آيد تا آن كه من و آل سفيان را رسوا نمايد.

گفتند: به اين كودكي چه مي تواند كرد؟ و چه مي داند؟

يزيد گفت: او از اهل بيتي است كه در شيرخوارگي به علم و كمال آراسته اند.


پاورقي

[1] در بحارالانوار آمده: «الخاطب».

[2] الهوف: 218 و 219.